از یكطرف دژخیمان جهادی و طالبی خود را پاره پاره میكنند كه اگر چشم مرد مسلمان به زن بیستر افتد، مرتكب گناه و مستوجب آتش جهنم در آن دنیا و مستحق چند دُره و كیبل در محشر این دنیا میشود! اما از طرف دیگر همین جنایتكاران ریاكار و دروغگو، در مكان و زمانی كه «لازم و مفید» تشخیص دهند، حاضر اند به هرچیز و در درجه اول به آن اوامر و نواهی حیوانی، جلادانه و فاشیستی شان پشت كنند كه بخاطر ارعاب مردم ما شب و روز قولهاش را میكشند.
در یكجا یكی از پدران عربِ خاینان بنیادگرای ما دست مادر مادلینالبرایت را آنچنان شادمانه و خندان به گرمی میفشارد؛ در جایی برادرِ همیشه رقصان به ساز هركس صبغتالله مجددی آنچنان با «خلوص نیت» دست «ناپاك» و «نامحرم» دختری جوان و بدون «حجاب اسلامی» را در دست میگیرد؛ و در فرصت تاریخی دیگر چنانچه دیدیم دیپلمات(!) طالبی با خشوع و خضوع خاصی در برابرعكس نیمه برهنهی پرنسس دیانای با آنهمه آزادی و صراحتش در بیان عشقهایش زانو میزند، ولی از خاینان دینی ما صدایی بر نمیخیزد كه نمیخیزد! زیرا كه در مسلك این مزدوران، پابندی به دین واخلاق فقط تاآنجا وآن زمان مطرح است كه منافع سیاسی شان اقتضا كند.
ای وقاحت و تزویر بنیادگرایی، به راستی كه نوع جهادی و طالبیت چقدر كثیفتر و مشمئز كنندهتر است!
گلها به روی خوانندگان، دیپلمات طالبی، در منزل سفیر انگلستان در اسلامآباد
مادلین البرایت با شهزاده سلطان بنعبدالعزیز در وزارت خارجه امریكا