عصمت ـ پشاور
مردم ما، دزدان و كلهخواران آثارتاريخی خود را نمیبخشند
پيكار حماسی نهضت مقاومت فرانسه برای حراست آثار تاريخی ميهن شان و مسابقهی خاينانهی باند های جنايتكار جهادی برای تاراج هست و بود تاريخی كشور ما
برت لنكستر هنرپيشه اول فلم «ترن»
چند روز پيش همراه با دوستانی فلمی امريكايی بنام «تـرن» با شركت برتلنكستر را ديدم كه نبرد ميهنپرستان فرانسه را در دوران جنگ با فاشيستهای آلمان نشان میداد. هتلر دستور داده كه گنجينهای عظيم از آثار نقاشی موزيم لوور پاريس بايد به آلمان انتقال يابد. در مقابل، آزاديخواهان فرانسه قهرمانانه جان میدهند ولی اجازه نمیدهند فاشيستها فرهنگ شان را بدزدند.
و در صحنهی آخـر فلـم يكی از مبارزان فرانسوی سينهی فرمانده هتلری را هدف میگيرد ـ اين صحنه سمبوليست از شكست فاشيزم ـ پارتيزان با شمار يك ـ دو ـ سه دشمن را برزمين میاندازد. نبرد خاتمه میيابد. افتخارو فرهنگ فرانسه به مردمش باز میگردد.
آه كه ديدن نبردهای حماسی مردم فرانسه برای حفظ آثار تاريخی شان، چه درد جانكاه زخمی ناسور را در اعماق استخوانهايم تازه میكرد.
روسها ده سال سوار بر پشت چاكران پرچمی و خلقی شان بر فرق امالبلاد، برسينهی آيخانم، سرخ كوتل بغلان، منديگك كندهار، هدهجلالآباد، كوتل خيرخانه، بگرام و بر بتهای باميان ريختند؛ آثار تاريخی ما را ربودند و نابود ساختند.
اما بُعد و بوی، خيانت فاشيستهای جهادی بسيار فراتر از آن خيانتهااست. اينان با بيل و كلند و سر دادن نعره تكبير، بر گورستان نياكان ما پاشنهی تجاوز نهاده و آنها را كاويدند؛ در پای تپهها و سمچهای باستانی مين گذاشتند تا مگر سكهای، مجسمهای، كتيبهای بيابند. جهاديها از امير تا آن قومندان محل، از مولوی تا آن ملای جلمبر جهادی، همه آثار باستانی كشور ما و از همه خاينانهتر آثار موزيم كابل را در همان پتو و توبرهای كه قرآن و وظيفات را میگردانند، بار كرده در پشاور، اسلامآباد، دهلی، مسكو، تركيه و... در ازای بهای چند پاو چرس سودا كرده و يا بنام «غنيمت جهاد اسلامی» برای اربابان خود تحفه دادند. ميهنفروشان مست و ملنگ از بادهی خيانت در زير قبای دين، اثاث و آثار علمی و تاريخی پوهنتون كابل را پس از چور جهادی، بخاطر دريافت پول چرس و نسوار و قمار و بچهبازيها و رذالتهای ديگر، به قيمت كاغذ باطله فروختند.
فاشيستهای دينی با سوزاندن كتب علمی و تاريخی و مخصوصاً كه كتبی بسيار را با جنزدگی خاصی بنام «آثار كمونيستی» سوزاندند، روی فاشيستهای هتلری را كاملاً سفيد كردند. پس از نشستن ديو«دولت اسلامی» بر سينهی پايتخت و مسلط شدن خاينان جهادی بر جان و ناموس كابليان و تاريخ با افتخار آنان؛ بر سر سرقت و تصاحبآثار تاريخی، بين دشمنان داخلی و خارجی كشور مخصوصاً بين هند و پاكستان مسابقه سختی راه افتاده است.
جمعيت ربانی، شورای نظارمسعود، اتحاد اسلامیسياف و... با تيره شدن رابطه غلامان با مالكان پاكستانی، آثار تاريخی، سنگها و دانههای گرانبهای ما را به هند و مسكو میبرند؛ گلبدين، مولوی كبار (حقانی) و ساير برادران شان، آثار را به اضافه قطعات تانك وغيره وسايل جنگی به پاكستان قاچاق میكنند؛ دوستمی ها گنجينهها را به ازبكستان، روسيه و تركيه انتقال میدهند؛ و وحدتيها آنچه را بدست میآورند به ايران هديه میكنند. و در گرماگرم اين مسابقه خيانت و رذالت، دولت پاكستان رسماً و علناً ۳۰ ميليون روپيه را برای خريد آثارزده شده توسط جهاديها اختصاص میدهد. روزنامه «مسلم» در ۷ اگست ۱۹۹۵ نوشت: «ماه گذشته كابينه هزينه اضافی به مبلغ ۳۰ ميليون روپيه را جهت بازخريد اشيای عتيقه، اجناس فلزی، شيشهای و دستخط ها و نقاشیها از بازار محلی و يا از نزد افراد تصويب كرد. بدنبال دستور كابينه بخش مالی موافقت كرد كه مبلغ هنگفتی را برای بدست آوردن مصنوعات، كتيبهها و قطعات هنری افغانستان و آسيای مركزی از بازار محلی، برای نمايش در موزيم ملی اسلامآبادتخصيص دهد...»
و من آرزو میكنم كه روزی در اماكن خالی از آثار پر ارزش تاريخیما، اجساد كاه پرشدهی تمام خاينان بنيادگرا را ببينم كه در دست هر كدام كتاب قطوری با نام «ليست خيانتهای من به تاريخ و فرهنگ افغانستان» نهاده شده باشد. من مثل بسياری از هموطنانم ترديدی ندارم كه اين روز را به چشم خواهم ديد.
ولی آيا آنقدر زنده خواهم ماند تا برای اولين بار ظهور فلمساز شرافتمندی را در كشور ببينم كه چنانچه فلم «ترن» داستان عشق به آزادی و فرهنگ را تصوير میكند، او هم از قصهی پر درد خيانت بیمثال جهادیها به تاريخ و فرهنگ ميهن ما، فلمی مؤثر و ماندنی بسازد؟
![]()
بنيادگرايان خاين حتی فقط به خاطر ويران كردن موزيم كابل، هزاران بار در دادگاه مردم محكوم به اشد مجازات اند