ثور ۱۳۸۳ – می ۲۰۰۴

شماره مسلسل ۶۰ – ۶۱

Payam-e-Zan



Zoya's Story




دو بررسی‌ از كتاب‌ «داستان‌ زویا»




زنان‌ از ستمكاری‌ طالبان‌ بر خود می‌گویند

نوشته‌ كارول‌میمت‌،
«یواس‌ای‌ تودی‌»  USA Today ،
۲۰ مارچ‌ ۲۰۰۲


هیچ‌ خاطرات‌ غم‌انگیز جهان‌ دردناكتر از خاطرات‌ افراد جوان‌ آن‌ ملت‌ نیست‌. همان‌ طوریكه‌ هولوكاست‌ (قتل‌ عام‌ و سوزاندن‌ یهودیان‌ در كوره‌های‌ مرگ‌ دوران‌ هیتلر) و میدان‌های‌ كشتار كامبوج‌، خاطره‌ دردناك‌ بی‌پایان‌ دوران‌ كودكی‌ را زنده‌ می‌سازد، قساوت‌ و درنده‌خویی‌ چند دهه‌ در افغانستان‌ رنگ‌ خاصی‌ به‌ این‌ نوع‌ ادبیات‌ می‌بخشد. اما از آنجاییكه‌ صدمه‌ روحی‌ تازه‌ است‌ و سیاست‌ در افغانستان‌ غیرمطمئن‌، دو زن‌ جوان‌ داستان‌ شان‌ را با نام‌ مستعار با مردم‌ جهان‌ در میان‌ می‌گذارند. برای‌ آنان‌ توجه‌ به‌ اعضای‌ فامیل‌ و اعضای‌ سازمانی‌ مثل‌ (جمعیت‌ انقلابی‌ زنان‌ افغانستان‌) از توجه‌ به‌ خود شان‌ بیشتر اهمیت‌ دارد. «داستان‌ زویا» یك‌ حكایت‌ ساده‌ اما واقعبینانه‌ی‌ دختریست‌ كه‌ پدر و مادرش‌ توسط‌ بنیادگرایان‌ مسلمان‌، زمانی‌ كه‌ وی‌ ۱۴ سال‌ داشت‌ كشته‌ می‌شوند. زویا از ترس‌ اینكه‌ هویت‌اش‌ فاش‌ نگردد، جزئیات‌ چگونگی‌ قتل‌ پدر و مادرش‌ را برملا نمی‌سازد. اما ناپدید شدن‌ والدین‌ او را وامی‌دارد تا كار شان‌ - بخصوص‌ تعهد مادرش‌ بخاطر كمك‌ به‌ قربانیان‌ آزار و اذیت‌ جنسی‌، جسمی‌ و روانی‌ در افغانستان‌ - را ادامه‌ دهد. زویا در ۱۹۹۲ در ۱۴ سالگی‌ با مادركلانش‌ به‌ پاكستان‌ می‌رود. و در مكتبی‌ كه‌ توسط‌ «راوا» فعال‌ بود درس‌ می‌خواند. همانطوریكه‌ «داستان‌ زویا» شروع‌ می‌شود، او بخاطر یك‌ ماموریت‌ از طرف‌ «راوا» از مرز پاكستان‌ گذشته‌ داخل‌ افغانستان‌ می‌شود و این‌ اولین‌ سفرش‌ به‌ زادگاهش‌ در ظرف‌ ۵ سال‌ می‌باشد. در حالیكه‌ از پشت‌ جالی‌ چادری‌اش‌ كه‌ پلك‌هایش‌ را می‌ساید به‌ بیرون‌ نگاه‌ می‌كند، نگران‌ است‌ كه‌ مبادا طالبان‌ دستكولش‌ را جستجو كرده‌ و عكس‌هایی‌ از كشتار، سنگسار، سوزاندن‌ یا به‌ دار زدن‌ توسط‌ طالبان‌ و همچنان‌ عكس‌های‌ مردانی‌ را بیابند كه‌ بازوهای‌ شان‌ بخاطر دزدی‌ قطع‌ شده‌ و زنانی‌ كه‌ سر انگشت‌های‌ شان‌ به‌ جرم‌ رنگ‌ ناخن‌ زدن‌ بریده‌ شده‌اند. زویا در كودكی‌ در كابل‌ مادر شجاع‌اش‌ را - هنگام‌ تبلیغ‌ «راوا»، همراهی‌ می‌كرد. زویا در دیدار با دو روزنامه‌نگار خارجی‌ كه‌ او را تشویق‌ می‌كردند تا داستانش‌ را در كتابی‌ با مردم‌ دنیا در میان‌ بگذارد، از آنان‌ پرسید: «چه‌ چیزی‌ در قصه‌اش‌ ویژگی‌ دارد؟» «داستان‌ زویا» مثل‌ داستان‌ لطیفه‌، یك‌ داستان‌ جهانی‌ نقض‌ حقوق‌ بشر است‌. این‌ حقیقت‌ كه‌ ما نمی‌توانیم‌ چهره‌های‌ این‌ نویسندگان‌ جوان‌ را ببینیم‌ یادآور دردناك‌ شرایط‌ پر درد آنان‌ و نقش‌هایی‌ است‌ كه‌ در رشد و تغییر كشور شان‌ بازی‌ خواهند نمود.



مبارزه‌ یك‌ زن‌ سلحشور افغان‌ برای‌ آزادی‌

نوشته‌ ریحان‌اسلم‌پراچه‌،
«نیوز انترنیشنل‌»  The News International،
۲۱ اپریل‌ ۲۰۰۲

زویا شاهد عینی‌ جنایات‌ طالبان‌ و جنگ‌سالاران‌ جهادی‌ در افغانستان‌ است‌ كه‌ بعد از روسها به‌ قدرت‌ رسیدند. اما خاطرات‌ او صرف‌ در برگیرنده‌ تصاویر بربادی‌ كشور نیست‌. او در برابر این‌ همه‌ ستم‌ پیام‌ امید می‌دهد.

او از زندگیش‌ در كابل‌ حرف‌ می‌زند. مادرش‌ زنی‌ روشنفكر و محصل‌ پوهنتون‌، شخصیت‌ نمونه‌اش‌ بوده‌ است‌ و هم‌ معرفش‌ به‌ «راوا». مادركلانش‌ نیز همواره‌ به‌ او درس‌ پایداری‌ و دفاع‌ از حقوقش‌ را می‌داد.

زویا زندگیش‌ را پایان‌ یافته‌ دید زمانی‌ كه‌ والدینش‌ یكی‌ پی‌ دیگری‌ توسط‌ مجاهدین‌ جنگ‌سالار كشته‌ شدند.

زویا و مادركلانش‌ بعد از به‌ قدرت‌ رسیدن‌ گروه‌های‌ مجاهدین‌ در ۸ ثور ۱۳۷۱ و وخیم‌تر شدن‌ شرایط‌ به‌ كویته‌ی‌ پاكستان‌ مهاجر شدند. او بلافاصله‌ شامل‌ یكی‌ از مكاتب‌ «راوا» شد و برای‌ اولین‌ بار حقوق‌ زنان‌ را مطالعه‌ كرد.

بعد از به‌ قدرت‌ رسیدن‌ طالبان‌ در سپتامبر ۱۹۹۶، زویا به‌ كابل‌ برگشت‌ تا تبهكاری‌های‌ آنان‌ را مستند بسازد. این‌ قسمت‌ زندگی‌ زویا بیان‌ جنایات‌ (بنیادگرایان‌) و مقاومت‌ زنان‌ افغان‌ است‌.

زویا گزارش‌هایی‌ در مورد وضعیت‌ اسفبار افغانان‌ در كمپ‌های‌ مهاجرین‌ و مشكلات‌ در راه‌ ایجاد و فعال‌ نگه‌داشتن‌ مكاتب‌ دخترانه‌ در آن‌ جاها تهیه‌ كرد. این‌ یكی‌ از وظایفی‌ بود كه‌ «راوا» به‌ او محول‌ كرده‌ بود.

نویسندگان‌ همكار این‌ كتاب‌، جان‌فالین‌ و ریتاكریستوفری‌، تمام‌ استعداد روزنامه‌نگارانه‌ و ادبی‌ شان‌ را به‌ كار برده‌ اند تا این‌ كتاب‌ را برای‌ خواننده‌ جالب‌ بسازند.

مطالعه‌ این‌ كتاب‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ در تاریك‌ترین‌ شرایط‌ هم‌ مقاومت‌ نمی‌میرد و می‌توان‌ به‌ كارهای‌ ارزشمند دست‌ زد. این‌ داستانیست‌ الهامبخش‌ از زن‌ جوانی‌ كه‌ دختری‌ بود ناتوان‌ ولی‌ در سطح‌ یك‌ عضو پرتوان‌ یگانه‌ جنبش‌ نیرومند زنان‌ افغان‌ رشد كرد. او بدون‌ شك‌ دختری‌ مبارز است‌، دختری‌ سلحشور.



Meena: Heroine of Afghanistan



یك‌ بررسی‌ از كتاب‌
«مینا: زن‌ قهرمان‌ افغانستان‌»




شرح‌ حالی‌ از یك‌ زن‌ قهرمان‌

نوشته‌ كارول‌میمت‌،
«شیكاگو تربیون‌»  Chicago Tribune،
۱۰ سپتامبر ۲۰۰۳


فیمنیست‌ اسلامی‌ واژه‌ایست‌ متنازع‌ فیه‌. اما میلودی  ارماچایلد شاویس‌Melody Ermachild Chavis امیدوارست‌ كه‌ كتاب‌ جدیدش‌ موسوم‌ به‌ «مینا: زن‌ قهرمان‌ افغانستان‌» (انتشارات‌ سن‌مارتین‌، قیمت‌ ۹۵.۱۹ دالر) اصطلاح‌ را بیشتر مرسوم‌ و آشنا خواهد كرد.

كتاب‌ اولین‌ زندگینامه‌ بنیانگذار «جمعیت‌ انقلابی‌ زنان‌ افغانستان‌» می‌باشد. مینا كه‌ نام‌ خانوادگی‌اش‌ مخفی‌ می‌ماند تا فامیل‌اش‌ در امان‌ باشد به‌ مثابه‌ یك‌ محصل‌ ۲۰ ساله‌ پوهنتون‌، «راوا» را در ۱۹۷۷ شروع‌ نمود. ۱۰ سال‌ بعد او توسط‌ افراطیون‌ اسلامی‌ به‌ قتل‌ رسید. سازمانی‌ را كه‌ او بنیان‌ گذاشت‌ كارش‌ را ادامه‌ می‌دهد. شاویس‌ ۵۹ ساله‌ سال‌ گذشته‌ به‌ افغانستان‌ سفر كرد تا با زنانی‌ كه‌ مینا را می‌شناختند ملاقات‌ نماید. گفته‌ها و اطلاعات‌ آنان‌ تصویری‌ دقیق‌ و دوستانه‌ از زنی‌ به‌ دست‌ می‌دهد كه‌ ضرورتاً بدور از انظار عامه‌ زندگی‌ كرد. كتاب‌ پیكار، پیروزی‌ها و رنج‌ و غم‌ دوری‌ از كودكانش‌ به‌ خاطر مسایل‌ امنیتی‌ مینا رابازگو می‌نماید كه‌ به‌ حیث‌ یك‌ فعال‌ سیاسی‌ بخت‌ آورد و به‌ همسری‌ دست‌ یافت‌ كه‌ از كارش‌ حمایت‌ می‌كرد. همچنان‌ كتاب‌ ابتكار زنان‌ «راوا»، بشمول‌ استفاده‌ از اسلحه‌ ستمگران‌ شان‌ علیه‌ آنان‌، را شرح‌ می‌دهد. بطور نمونه‌ زمانی‌ كه‌ چهره‌ مینا شناخته‌ شده‌ بود، او هنوز هم‌ قادر بود زیر چادری‌ در كابل‌ گشت‌ و گزار كند. به‌ همین‌ ترتیب‌ از لباس‌هایی‌ كه‌ همه‌ی‌ بدن‌ را می‌پوشاند استفاده‌ می‌كرد تا اشیایی‌ غیرقانونی‌ به‌ داخل‌ و خارج‌ كشور قاچاق‌ گردند. شاویس‌ امیدوار است‌ كه‌ آگاهی‌ هر چه‌ بیشتر از مینا، تصویر حاكم‌ در مورد مسلمانان‌ را در ایالات‌ متحده‌ تغییر خواهد داد. او گفت‌: «می‌خواهم‌ چهره‌ اسامه‌بن‌لادن‌ در اذهان‌ مردم‌ را با چهره‌ زیبای‌ مینا جاگزین‌ نمایم‌.»



Veiled Courage


یك‌ بررسی‌ از كتاب‌
«جسارت‌ مستور:
در درون‌ مقاومت‌ زنان‌ افغان‌»




زنان‌ افغان‌ وحشت‌ زیر سلطه‌ طالبان‌ را تصویر می‌كنند

نوشته‌ راب‌میشل‌، «بوستن‌هیرالد»، Boston Herald
«نیوز انترنیشنل‌»  The News International،
۷ می‌ ۲۰۰۲


نویسندگان‌ زیادی‌ به‌ زندگی‌ زیر سلطه‌ طالبان‌ پرداخته‌ اند و طالبان‌ را یگانه‌ مسئول‌ سیاست‌های‌ زن‌ستیزانه‌ در افغانستان‌ پنداشته‌ اند. اما شرایط‌ در افغانستان‌ بعد از طالبان‌ هم‌ تاریك‌ است‌ و زنان‌ كماكان‌ به‌ كنج‌ خانه‌های‌ شان‌ رانده‌ می‌ شوند. با اینهم‌ مقاومت‌ هنوز نمرده‌ است‌. این‌ مقاومت‌ را شیریل‌بینارد در كتابش‌ به‌ نام‌ «جسارت‌ مستور: در درون‌ مقاومت‌ زنان‌ افغان‌» به‌ تصویر كشیده‌ است‌.

۲۰ سال‌ قبل‌ زمانی‌ كه‌ افغانستان‌ با اشغالگران‌ روسی‌ دست‌ و پنجه‌ نرم‌ می‌كرد و امریكا جنگ‌سالاران‌ بنیادگرا را به‌ چاكری‌ گرفته‌ بود، زن‌

جوانی‌ به‌ نام‌ مینا، «جمعیت‌ انقلابی‌ زنان‌ افغانستان‌» (راوا) را بنیاد گذاشت‌. او به‌ این‌ عقیده‌ بود كه‌ زنان‌ تحصیلكرده‌ می‌توانند سپر مستحكمی‌ در برابر خشونت‌ و بنیادگرایی‌ شوند.

در این‌ تاریخ‌ پرمحتوا، شیریل ‌بینارد خواننده‌ را به‌ داخل‌ زندگی‌ سیاسی‌ «راوا» می‌برد. او زنان‌ شجاعی‌ را وصف‌ می‌نماید كه‌ حاضرند به‌ نظرات‌ مخالف‌ گوش‌ فرا دهند و به‌ رد آنها بپردازند، یعنی‌ به‌ استدلال‌ و منطق‌ معتقدند تا استفاده‌ از اعمال‌ زور.



ترجمه‌ هر چهار بررسی‌ كوتاه‌ شده‌ می‌باشد.