مولوی تره‌خيل‌ و «اتحاديـه‌ محصلان‌ افغانستان‌»


اعضای «اتحاديه‌ محصلان‌ افغانستان‌» كنسرتی را تدارك‌ ديده‌ بودند تا درآمد حاصل‌ از آن‌ را به‌ خانواده‌ های آواره‌ افغان‌ اعانه‌ دهند ولی در آخرين‌ لحظات‌ مجبور شدند از اين‌ كار دست‌ بكشند. زيرا مولویتره‌خيل‌ رئيس‌ «شورای تفاهم‌ و وحدت‌ ملی افغانستان‌» با برگزاری كنسرت‌ مخالفت‌ نموده‌ و اين‌ طور فرموده‌ بود: «آواز خوانی زنان‌ در برابر مردان‌ غير اسلامی است‌ و نمیتواند اجازه‌ يابد.» البته‌ او مدعی بود كه‌ «ريش‌ سفيدان‌ افغان‌» نزدش‌ آمده‌ و خواستند تا از كنسرت‌ مذكور جلوگيری كنم‌.

ولی معلوم‌ نيست‌ اين‌ آقای مولویتره‌خيل‌ چگونه‌ و با كدام‌ دسته‌ تروريست‌ و اوباش‌ توانست‌ از اجرای آن‌ برنامه‌ موسيقی جلوگيرد. آيا امر داده‌ بود تا كليه‌ اراكين‌ «شورای تفاهم‌» با كارد و دانگی «مسلح‌» شده‌ و در برابر محصلان‌ بايستند؟ آيا اعضای «شورای تفاهم‌» با اين‌ عمل‌ اخوانی و شرم‌ آور «رئيس‌» شان‌ به‌ مخالفت‌ برنخاستند؟ اگر «شورای تفاهم‌» از مولوی تره‌خيل‌ تنها به‌ عنوان‌ يك‌ «لولوی سرخرمن‌ اسلامی» استفاده‌ میكند، در آنصورت‌ آيا مولوی صاحب‌ با منع‌ كنسرت‌، پا را بيشتر از حدود صلاحيتش‌ دراز نكرده‌ است‌؟

موضع‌ «اتحاديه‌ محصلان‌ افغانستان‌» هم‌ عجيب‌ است‌. ما از چند و چون‌ اين‌ «اتحاديه‌» چيزی نمیفهميم‌ ولی اگر از جمله‌ همان‌ هايی باشند كه‌ عليه‌ «راوا» و تظاهراتش‌ تور و تلوار میكشند و رجز خوانی میكنند، چطور شد كه‌ مقابل‌ «برادر مولوی تره‌خيل‌» اينچنين‌ آرام‌ و ترسان‌ كوتاه‌ آمدند؟ مخصوصاً اگر اين‌ جمله‌ «آنان‌ (خاينان‌ بنيادگرا) مسئول‌ كشتار مردم‌ بیگناه‌ افغانستان‌ اند ونمیخواهند تا مردم‌ آواره‌ی ما را كمك‌ نمايند» كه‌ در «نيوز» (۲۷ دسامبر ۱٩٩۴) نقل‌ شده‌ واقعاً از آنان‌ باشد، بايد میدانستند كه‌ حمايت‌ اكثريت‌ محصلان‌ و مهاجران‌ را با خود دارند و بناءً نبايد آرام‌ و سربزير تسليم‌ زورگويی نماينده‌ «مسئولان‌ كشتار مردم‌ بیگناه‌» ما میشدند.