
نوال السعداوی با شریف حطاطا
مصاحبهی زیر را نشریهی امِا (Emma) در شمارهی ژانویهی ۲۰۰۲، با نوال السعداوی ـ زن فمینیست مصری ـ منتشر كرد.
او از كودكی دختری توانا و زرنگ بود اما با وجود این نتوانست از خطر مثله شدن جنسی خود جلوگیری كند. نوالالسعداوی نخستین زن پزشك مصری در سال ۱۹۵۶ است. او در سالهای ۱۹۶۹ و ۱۹٨۰ كتابهای «زن و جنسیت» و «چهرهی عریان زن عرب» را به تحریر در آورد. سادات در سال ۱۹٨۱ او را به عنوان مخالف سیاسی به زندان افكند و در سال ۱۹۹۳ به خاطر فتوایی كه علیه او داده شده بود، مجبور به فرار و زندگی در تبعید شد. از سال ۱۹۹٨ دوباره در مصر در كنار رودخانهی محبوب خود نیل به زندگی ادامه میدهد.
این گفت و گو را «بارابارا فرانك» با نوالالسعداوی انجام داده است:
امِا : نوال، شما در سال جاری در دادگاه قاهره به طلاق اجباری محكوم شده اید!
نوال : در ماه آپریل كه برای انجام یك سخنرانی در راه سفر به امریكا بودم، از این جریان اطلاع پیدا كردم. من پیش از سفر مصاحبهای با روزنامهی هفتگی «المیدان» كه روزنامهای به اصطلاح بیطرف است، انجام دادم. در آن مصاحبه نظراتم نسبت به آخرین فتوای مفتی درج شد. مفتی فتوا داده بود كه دختران جوان كه مورد تجاوز قرار میگیرند برای ترمیم پردهی بكارت میبایست به جراح مراجعه كنند تا در شب زفاف فاقد پردهی بكارت نباشند. اما من پیش بینی نكرده بودم كه من با انتقاد به این فتوا زندگی زناشویی خود را به خطر میاندازم!
امِا : شما در مصاحبهی خود چه گفته بودید؟
نوال : در آن مصاحبه البته كه من نظرات خود را دربارة حجاب، ازدواج اجباری و ناقص سازی جنسی زنان خیلی روشن گفتم. من مطرح كردم كه این سنت و آداب به مذهب ارتباطی نداشته بلكه ریشهی آن در سیستم پدرـمرد سالاری است. اشارهای هم به مراسم حج در مكه كردم كه به طور مثال بوسیدن سنگ سیاه كه امروز از آن به عنوان سنتی اسلامی یاد میشود، صدها سال پیش از اسلام وجود داشته است. حجاب نیز سنتی اسلامی نیست بلكه زنان یهودی و مسیحی هم خود را در جوامع پیشین میپوشانده اند. این گفت و گو در قاهره موجی از خشم و هیجان را برانگیخت. آنها صحبتهای مرا به شكلی دیگر با این عنوان كه «نوال میگوید: حج سنتی است مربوط به آداب كافران پیش از اسلام» در صفحهی اول روزنامه منتشر كردند. بلافاصله پس از آن مفتی، فتوا صادر كرد كه نوالالسعداوی از اعتقاد به اسلام برگشته است و تبلیغ علیه من شروع شد. وكیلی به نام «نابیهوحش» از دادگاه برای من تقاضای طلاق اجباری كرد با این استدلال كه مسلمان اجازهی ازدواج با كافر را ندارد. ناگفته نماند كه این شخص وكیل مدافع نشریهی «اننباه» است، نشریهای كه انتشار آن به خاطر درج تصاویر «پُرنو» ممنوع شده است.
امِا : شما و همسر تان مسلمانید؟
نوال : راستش... شاید... همین طوری، همان طور كه شما مسیحی هستید! ما هر دو در مصر به دنیا آمده ایم و مادر و پدر مان هم مسلمان بوده اند. انسانها مذهب پدر و مادر را به ارث میبرند، مسلمانان، یهودیان و مسیحیان، حتا اگر آداب مذهب را اجرا نكنند. من علیه اسلام نیستم، بلكه علیه زنستیزی مردهایی هستم كه تعیین میكنند چه چیزی اسلامی و چه چیزی غیر اسلامی است. تقریباً حدود نیم قرن است كه من در كتابها و مقالههایم به هر سه مذهب تك خدایی بخاطر ایدئولوژی بردهداری و سركوب انسانها به ویژه زنان انتقاد میكنم. این افراد اسلام را نمیشناسند و مشكل این جا است كه نفوذ آنان روز تا روز پیشتر میشود. البته دادستان كل كشور این تقاضا را رد كرده است. با این دلیل و توضیح به شاكی كه شهروند اجازه ندارد مستقیم به دادگاه رجوع كند. و به این فرم در مقالهی جدید «حزبه» آمده است.
امِا : «حزبه» چیست؟
نوال : حزبه، بخشی از شریعت است. یعنی قانون خدا و مسئلهی برگشتن از اعتقاد را مورد بررسی قرار میدهد. در واقع «حزبه» قانونی است كه قرنها پیش وضع شد تا كشاورزان اسلامی را از حملهی سلاطین مصون نگه دارد. امروزه اما این قانون توسط بنیادگرایان علیه اپوزیسیون استفاده میشود. من و همسرم بیشتر از این شوكه شدیم وقتی كه دادگاه با این وجود مورد را قبول كرد.
امِا : شما روی این حساب نمیكردید؟
نوال : خیر، نام من در سالهای هشتاد و نود در لیست كشتار بنیادگرایان بود و من به همین دلیل از سال ۹۳ تا ۹۹ به مدت شش سال در تبعید زندگی كردم. من به تهدیدهای مكرر عادت كردهام. اما طلاق اجباری مقولهای دیگر است. این حملهای است عمومی علیه شخص من. هیجدهم جون جلسهی دادگاه بود من و همسرم از این حركت كرده بودیم كه شكایت بلافاصله رد میشود. اما به عكس چهار ساعت بازرسی شدیم. و مسئله به روزهای بعد موكول شد. نهم جولای جلسهی دادگاه دوباره تشكیل شد. ابتدا فكر كردیم مسئله منتفی شده است اما بعد از پنج دقیقه تشكیل جلسة دادگاه مجدداً به بعد موكول شد.
امِا : وزیر ارشاد مصر در گفت و گویی با اشپیگل در اوایل جون با اطمینان اعلام كرد كه در مصر دیگر طلاق اجباری وجود ندارد.
نامهی شریفحطاطا به «جمعیت انقلابی زنان افغانستان»:
شاید بدانید كه هم اكنون به علت نوشتن مقالاتی راجع به حقوق زنان توسط نوالالسعداوی مبارزهای علیه او از سوی محافل بنیادگرا در مصر در جریان است و قانوندانی وابسته به این محافل خواستار محاكمه نوال و متاركه او با همسرش شریفحطاطا شده است.
نامههای اعتراضی تان را باید به آدرس ذیل و كاپی آنها را به سفارت مصر در امریكا بفرستید.
نوال به مجرد برگشتن از تونس خود به نامه شما پاسخ خواهد داد.
نوال : این طور نیست. این پرونده تازه این سیام جولای بسته شد. اما آنها حتماً دوباره یقهی ما یا دیگران را در این رابطهها خواهند گرفت. این قانون كه ننگی برای كشور ما است، باید لغو شود.
امِا : خانم «فریدا» نقاش ژورنالیست مصری نگران جان شما است. او نوشته است: «شخص مشهور مانند نوالالسعداوی را در افكار عمومی به عنوان ضد اسلام معرفی كردن، در واقع صدور اجازهی قتل او است.» آیا این امر شما را میترساند؟
نوال : این امر من را به وحشت نمیاندازد. من سالها است كه با خطر زندگی میكنم و بخشی از وجودم شده است.
امِا : نظر همسر تان چیست؟
نوال : او به من اطمینان میدهد كه هیچ چیز نمیتواند ما را از هم جدا كند. اما البته كه او هم نگران است. وقتی كه به من برچسب كافر زده میشود، از طرف یك فناتیك عامی میتواند به عنوان فتوایی شناخته شود كه او میبایست برای آن انجام وظیفه كند. همسرم مانند من پزشك و نویسنده است. او پانزده سال از عمر خود را در زندان سپری كرده است و خطر را میشناسد.
امِا : شما این حملههای جدید به خود تان را چگونه توضیح میدهید؟
نوال : بنیادگرایان در سالهای اخیر نفوذی زیاد پیدا كرده اند. من به همین خاطر پیش از پایان سال تحصیلی مدارس كمپینی علیه «ناقص سازی جنسی» دختران راه انداختم. هر سال در كشور ما هنگام تعطیلات مدارس فاجعهای اتفاق میافتد. هزاران دختر در فاصلة سنی بین ۶ تا ٨ سال، پیش از نخستین عادت ماهانه، ختنه میشوند. ختنة دختران قانوناً ممنوع اعلام شده است اما با وجود این بیش از ۵۰% دختران مصری ختنه میشوند. گمان من حتا ۷۰% است. رقمی رسمی در این باره وجود ندارد. اما من میدانم كه هر روز بر تعداد آن افزوده میشود. اما حداقل امروزه دربارهی آن صحبت میشود و این برای دختران یك شانس است.
امِا : و شما خود تان نیز قربانی چنین سنتی شده اید؟
نوال : بله، من در سن شش سالگی زیر تیغ قرار گرفتم و هیچ كس دربارهی آن با من صحبت نكرد. آن زمانها برای هیچ دختری راه برون رفت وجود نداشت. من این حادثهی وحشتناك را از نظر روانی به شدت پس رانده بودم تا این كه بتوانم در شصت سالگی دربارهی آن بنویسم. البته این را هم اضافه كنم كه تنها پس رفت وجود ندارد بلكه پیشرفتهایی هم صورت گرفته است.
امِا : پیشرفت مورد نظر تان چیست؟
نوال : وقتی كه من زندگی خودم را با زندگی دخترم مقایسه میكنم، میبینم كه او آزادتر از من زندگی میكند. گر چه متأسفانه این جا زندگی بیشتر از روی دستورات دینی تعیین میشود و رژیم حاكم در مقابل آن هیچ كاری نمیكند. امسال در نمایشگاه جهانی كتاب در قاهره همهی كتابهای من مصادره شده اند. كتابهای مرا تنها میتوان در یك یا دو كتابفروشی خرید. در حالی كه این كتابها به دوازده زبان ترجمه شده اند و در تمام قارهها خوانده میشوند.
امِا : در اكتبر ۲۰۰۰ خانم سوسن مبارك همسر رییس جمهور مصر همهی همسران رییس دولتهای منطقه را به همایش زنان دعوت كرد. آنها در برابر بیش از هزار شنونده خواهان حقوقی بیش تی برای زنان شدند. شما هم در آن جا حضور داشتید؟
نوال : خیر! هنگامی كه ملكهها همدیگر را ملاقات میكنند من در كنار شان نیستم (میخندد). اگر بخواهم حقیقت را بگویم، من دعوت نشده بودم. تمام زنانی كه به طور جدی برای حقوق زنان مبارزه میكنند، به این گردهمایی دعوت نشده بودند! رسانههای گروهی دربارهی آن خیلی تبلیغات كردند اما نتایجی مطلوب نداشت. ما در مصر در شرایطی دموكراتیك زندگی نمیكنیم. زنان آزادی خود را از طریق حكومت بدست نیاورده اند. در سالهای ۲۰ تا ۷۰ میلادی ما زنان سازمانهای پایهای خود را به وجود آوردهایم. سازمان مستقل زنان را كه من در سال ٨۲ پس از آزادی از زندان تأسیس كردم، یعنی سازمان همبستگی زنان عرب، نُه سال پیش ممنوع اعلام شده است. علت ممنوعیت آن مبارزهی ما علیه جنگ خلیج بود.
امِا : و دربارهی حجاب؟
نوال : زمانی كه من در دههی پنجاه زمان حكومت پریزیدنت ناصر در رشتهی پزشكی تحصیل میكردم در دانشگاه یك زن با حجاب وجود نداشت. اما وقتی كه دختر من در دههی هفتاد در زمان حكومت سادات تحصیل میكرد، از هر سه دانشجوی دختر یكی با حجاب بود. امروزه از هر دو زن یكی با حجاب است! چنان چه شما به قاهره بیایید، نخستین چیزی كه میشنوید صدای بلندگوی مساجد است كه شب و روز همهی صداهای دیگر را تحتالشعاع خود قرار میدهد. پس از آخرین انتخابات پارلمان ۱۷ نماینده مانند گرگ در لباس میش به بنیادگرایان پیوستند.
امِا : نظر تان نسبت به قانون جدید كه مطرح میكند كه زنان مصری برای داشتن پاسپورت احتیاج به اجازهی پدر یا همسر ندارند، چیست؟
نوال : فقط روی كاغذ است! در عمل پاسپورت با اجازهی مردها صادر میشود و زنان جرأت مخالفت با این مسئله را ندارند. ما در قاهره ستیز دو فرهنگ را مشاهد میكنیم و صحنهی این ستیز بدن زن است. بنیادگراها میخواهند زنان را بپوشانند و سرمایهداران به عكس میخواهند آنها را برهنه كنند. شما میتوانید در كافههای قاهره مردانی ریشو را مشاهده كنید كه به تصاویر نیمه برهنة زنانی كه در حال بازی بُكس یا تبلیغ شامپوی آمریكایی بر روی صفحة تلویزیون خیره شده اند در حالی كه همسر شان كاملاً پوشیده كنار آنها است.
بنیادگرایی مذهبی و نئوكلونیالیسم دو روی یك سكه اند. تمام این دعواها بر سر مالكیت بر جسم زن است.
امِا : آا زنان بین خود دربارة این مسایل صحبت میكنند؟
نوال : در واقع خیر. آنها به نوعی آن را پذیرفته اند. دیدن این تناقض در تلویزیون دیوانه كننده است. در حالی كه مردی ریشو به زنان پند و اندرزهای مذهبی دربارة رعایت اخلاقیات میدهد، برنامهاش با برنامة تبلیغی از تصویر زنان نیمه برهنه قطع میشود به طور مثال برای عطر تبلیغ میكنند. مردم دیگر حتا این تضاد را احساس نمیكنند چون دائماً با آن مواجه هستند.
برگرفته از نشریه «گاهنامه» شماره ۲۵ مارچ ۲۰۰۲