تظاهراتهای اخیر در چند شهر كه به قول غیر قابل اعتماد منابع سركاری دست كم ۱۷ كشته در برداشتند، از سوی دولت و تقریباً تمامی رسانهها به سادگی كار «عدهای آشوبطلب» و «دست بیگانه» خوانده شدند.
ولی دم خروس از لابلای این تبصرههای آشنای انگلیسوار، ساواكی و خادی بوی، زمانی عیان شد كه خود آقای كرزی گفت:
«اشتباهات عملیات نظامی نیروهای امریكا، باعث ایجاد جوی از عصبانیت و بیزاری در افغانستان شده و در خشونتهایی كه در جریان تظاهرات اخیر در جلالآباد و دیگر شهرهای افغانستان بروز كرد، نقش داشت.»
(بیبیسی فارسی، ۱۵ می ۲۰۰۵)
منتها اگر او كمی شهامت، صداقت و واقعبینی به خرج میداد وقتی كشتن مردم بیگناه توسط امریكاییان را به راحتی «اشتباه» میگوید باید تمام دم و دستگاه تحت رهبریاش را فاسد، خاین و ضد مردمی مینامید. چرا كه دستگاهش پر از مردان و زنان جنایتسالار یا آنانی است كه به خاطر مقام و چوكی از هیچ پستی و سازش با جنایتسالاران روگردان نیستند.

صحنه هایی از تظاهرات رستاق برگرفته از فلمی که بوسیله هواداران "راوا" تهیه گردیداست

در تظاهرات تعداد زیاد زنان شركت داشتند
آقای كرزی روی «اشتباه» اصلی انگشت گذارده نكتهای كه به خودی خود كافی است «خشونت» در تظاهرات را قابل فهم نماید. مردم خواهند گفت: «امریكاییان به جای سر به نیست كردن القاعده و سگان طالبی و گلبدینی آن، دلبندان معصوم ما را میكشند و حتی بر زنان ما دست میبرند و اكنون میبینیم كه حامدكرزی نمایندگان فالتومشر شدهی لویه جرگه را ناگهان دعوت میكند تا برای به گرو دادن افغانستان به امریكا تائید آنان را داشته باشد. این اگر به غیرت كرزی و اعضای نامرد و نازن كابینهاش بر نمیخورد، مردم را تا استخوان شان میسوزاند؛ پس علیه امریكا و كرزی شعار میدهیم و هر چه را مظهر تسلط امریكا و متحدان بر كشور ببینیم از جمله اینجوهای بیكار و جاسوس پیشه را به آتش میكشیم و...»
وقتی مردم میبینند وزیری كه میخواست دكانهای بسیاری از اینجوهای مشكوك را تخته نماید، «دیوانه» معرفی شده عذرش خواسته شد، برای آنان چه راهی «مودبانه و متمدنانه» در اعتراض علیه اینجوها (این در واقع دست و پای نفوذ كشورهای بیگانه در كشور) و علیه بركنار ساختن رمضانبشردوست باقی میماند جز حملهای نسبتاً گرم بر آنها؟
ولی تنها «اشتباه» امریكا یا كثافتكاریهای كابینه فاسد آقای كرزی نیست كه تظاهرات اخیر را تا حدودی تودهای و همراه با آتشسوزیهایی ساخت. با نگاهی سطحی به واقعیات عذابدهنده و كارنامه ننگین كابینه است كه میتوان و باید به جستجوی علت رادیكال شدن تظاهرات رفت:
به همگان و حتی به آقای كرزی و امریكاییان هویدا است كه این لیست به اندازه بی پایان بودن رنجهای مردم افغانستان پایان نخواهد داشت.
پس در وضعی اینگونه شكنجه آفرین چرا باید عربده و شاخ كشید اگر مردم به تظاهرات خشمآگین رو میآورند؟ باید یا كاملاً از حس و عزت و غیرت انسانی عاری بود، یا سرشار از حقارت و پستی چسبیدن به مقام به هر قیمتی در دولت موجود یا جیرهخوار این و آن دستگاه استخباراتی و یا هم لااقل بیشعور و احمق بود كه با وجود حتی یك واقعیت فوقاً ذكر شده، انتظار نداشت كه با انتشار خبر «نیوزویك» بخشهایی از مردم فرصت را برای بروز مقداری از خشم و نفرت فرو خوردهی شان غنیمت نشمارند.
... و تظاهرات تخار لگدی بر دهان همه لجنپاشان بر اعتراضهای مردمی
كارهای اساسی مجله تمام شده بود كه شنیدیم در رستاق، چاهآب و دشتقلعه تخار چندین هزار نفر دست به تظاهرات چندین روزه زده كه كشته و زخمی در پی داشته است. تظاهرات با شكوه مردم شرافتمند تخار علیه ستمكاری های جنایتسالاران خونآشام و منجمله قومندانی بیناموس موسوم به محمود است كه بنابر گزارش بیبیسی فارسی (۲۹ جون ۲۰۰۵) به دختری جوان در روستایی تجاوز كرده اما مقامات كثیفتر از محمود به مسئله اعتنایی ننموده اند.
سلام بر مردمی كه بیهراس از انتقامجویی گرگان جهادی، به پا خاسته و جنایتسالاران پست و پر نخوت را به لرزه میافكنند!
حالا متاسفانه مجال نیست كه به چند و چون تظاهرات تخار بپردازیم. فقط میخواهیم از حامدكرزی، كابینه، لطفاله مشعلها، رسانههای چاپی و برقی و تشكلهایی كه تظاهرات جلالآباد و شهرهای دیگر را با چتلی «دست القاعده و طالبان» آلودند و كوبیدند، بپرسیم كه: بسیار خوب، در آن اعتراضها آن «دست» بود و بناءً سزاوار تقبیح. اما تظاهرات تخار چطور؟ آیا در آنجا هم چشمان مبارك تان آن «دست» ترسناك را میبیند؟
اگر نه، پس درصورتی كه شما واقعاً علیه تروریستهای القاعده و سگان وطنیاش «حساس» باشید؛ در صورتی كه به دموكراسی معتقد باشید و رذالت و بیشرافتی حاكم از سوی مافیای جهادی و شركا را در اركان دولت منكر نشوید و نتیجتاً به مردم كارد به استخوان رسیده حق بدهید كه اعتراضهای شان را به شكل تظاهرات نیز بیان دارند؛ در صورتی كه از دروغگویی و عوامفریبی و سالوسی بیزار باشید و بالاخره در صورتی كه شرم كنید از اینكه به هر خیزش مردمی برچسب تیار و آسان «دست القاعده» را بزنید، پس بفرمایید تظاهرات تخار را بستایید چرا كه هیچ فرومایهای حاضر نخواهد بود به آن مهر «دست خارجی» مزدوران القاعدهای، گلبدینی و طالبی را زده و آن را محكوم سازد چون خیزشی است علیه جنایتكارانی كه زیر سایه «ائتلاف شمال» شب و روز را به قاچاقبری، ستمكاری و بیناموسی میگذرانند و مردم هرگز آنان را نخواهند بخشید.
شما كه برای تحقیر تظاهرات جلالآباد بلافاصله مدفوع گلبدین و طالبان را به سوی آن حواله كردید، حالا بفرمایید تظاهرات تخار را تایید و تكریم كنید تا بگوییم كه ریاكار نیستید، نه با اشاره دیگران بلكه با مغز خود میاندیشید؛ در برخورد به تظاهرات پیشتر شاید شتابزدگی و نارسایی ارزیابی در كار بود و نه غرض و مرض تاپهی گلبدین و طالبان را زدن به اعتراضهای مردم علیه جنایت و خیانت و فساد تا آنها را سیاه و «نامتمدن» نشان دهید؛ از آن مهمتر اینكه بگوییم كه شما هم مثل اكثریت مردم ما به عفت و عصمت خود و دیگران پابند هستید و لااقل با شرفباختگانی نظیر پیرمقل، سبحانقل، قومندان محمود وغیره عصارههای جنایت و ارتجاع به سازش نمیپردازید.
در غیر آن اگر از تایید حركت مردم تخار خود را تیر بیاورید، این به معنای صحت تك تك ادعاها دایر بر ناپاكی و موضع ضد مردمی و بیگانه خوشكن شما در برخورد به تظاهرات جلالآباد خواهد بود.
به هر حال چه شما به برحق بودن تظاهرات تخار اعتراف كنید یا نكنید، یك چیز روشن است و آن اینكه تظاهرات تخار لگد محكمی است بر دهان تمام آنانی كه در اعتراضهای مردم به جای دیدن عقده و قهر متراكم تودهها علیه خاینان بنیادگرا و دولت بو گرفته از سازشكاری و خورد و برد و خیانت، مایلند فقط «دست خارجی» را كشف كنند.
برای به اصطلاح سخنگوی وزارت داخله آقای مشعل و ذوات سركاری دیگر بسیار آسان است و در واقع همینطور تعلیم یافته اند كه در هر تظاهراتی ضد دولتی باید «دست خارجی»، «دست القاعده» و «دست گلبدین و طالبان» را ملاحظه كنند.
اما اگر بینش اینان اندكی عاری از آلودگی سركاری میبود، با در نظرداشت رسیدن كارد بنیادگرایان و همكاران به استخوان مردم و تمامیت اوضاع فجیع جاری مشكل نبود میفهمیدند كه به جای قدر قدرت نمایاندن القاعده و عمله طالبی و گلبدینی آن، بهتر است به حاكمیت پر فساد و خیانت وزرا و رئیسان و سفیران و... توجه مبذول
فرمایند كه سه سال است ملت را میمكند و در زنجیر میكشند و همین است علتالعلل بسیاری مظاهرهها در جوامع بیمار مثل افغانستان و منجمله تظاهرات كنونی. جنایتسالاران و شركا در دیدن «دست بیگانه» خیلی ماهر اند و فقط در دیدن «دست» خشم مردم از ستم است كه ناگهان كور مادرزاد میشوند.
اگر مردم افغانستان این قدر عقب نگهداشته نمیبودند و افغانستان كشوری آزاد و با نشانههایی از شبه دموكراسی به حساب میرفت، حتی یكی تنها یكی از مواد لیست كافی بود كه مردم به پا خاسته و استعفای بلادرنگ حكومت را خواستار میشدند.
به چند ایراد رایج بر تظاهرات دقت كنیم.
ایراد ۱) چرا تظاهرات خشونتآمیز شد؟
خشونت از جانب دولت اعمال شد كه در نتیجه خون آن تعداد جوان به دست پلیس و بنابر گزارشهایی بدست نیروهای «ایساف» به زمین ریخته شد در غیر آن پلیس و عساكر خارجی هم كشته میشدند.
دولتی متزلزل، ضعیف، آبرو باخته و ملوث به بنیادگرایی از شعارها بر ضد امریكاییان و كرزی چنان ترسیده و سراسیمه شد كه برای جلوگیری از گسترش آنها مظاهرهكنندگان را به گلوله بست. اینست روی اصلی خشونت كه افراد سركاری بی وجدان آن را دیده نمیتوانند. ولی درد و تاسف در آنجاست كه این را برخی نشریات غیر دولتی یا نا وابسته به جنایتسالاران نیز نتوانستند ببینند و طوری از «خشونت» و «تشنج» سخن گفتند كه گویی این تظاهركنندگان بوده اند كه نه تنها دفترها و دكانها و موترها را به آتش كشیدند بلكه ۱۷ پلیس را هم با سنگ و چوب كشتند!
هكذا مظاهرهچیان در پاسخ به این ایراد خواهند پرسید:
ما را به خاطر سوزاندن و خراب كردن دو سه تعمیر به گلوله میبندید ولی سیاف و قانونی و فهیم و صدیقهبلخی و ربانی و آمنهافضلی و خلیلی و مسعودهجلال و ضیامسعود و سایر جنایتسالارانی كه پایتختی را مدفن بیش از ۶۰هزار باشندهاش ساختند، در مقام فرماندهی بر كشور گماشته میشوند، چرا؟ چطور یكچنین دولتی ریاكار و ضد ملی حق دارد بر «خشونت»های تظاهرات بتازد؟
ایراد ۲) چرا مظاهرهكنندگان به «راههای قانونی» جهت طرح تقاضای شان متوسل نشدند؟
كدام قانون؟ همان قانونی كه شینواری بیحیثیت و گلبدینی در راس ستره محكمه آن نشسته است و یک بنیادگرا از باند ایرانی و جنایتكار وحدت وزیر عدلیهاش است؟ و یا همان قانونی كه كریمخلیلی همدستان تبهكارش را نمیگذارد یك هفته هم در پنجهاش باشند؟
بسیاری از مردم دیگر دریافته اند كه قانون چنانچه از سوی صاحبقدرتان خاین تدوین شود لاجرم همراه پلیس و اردو وغیره حافظ منافع همینها و برای سركوب مردم میباشد. مردم هر روز و هر ساعت جور عدم تطبیق قانون بر جنایتسالاران را میكشند و نسبت به آن به شدت نا امید اند.
ایراد ۳) دستهای القاعده و طالبان در تظاهرات «كار» میكرد.
استفاده از و حتی رهبری تظاهرات را گرفتن توسط باندهای تروریست امری كاملاً ممكن است مخصوصاً كه نیروهای دموكراسیخواه تحت فشار و حمله جنایتسالاران باشند. ولی چرا این «دستها» در مثلاً پاكستان و مصر و اندونیزیا و تونس وغیره كشورهای مسلمان «كار» نكرد؟ جواب اینست كه در آن كشورها میزان ارتكاب خیانت علیه مردم به اندازه افغانستان نیست و مردمان آنها با اینكه همه به هتك حرمت نسبت به قرآن حساس هستند اما به دلیل فاجعهبار نبودن شرایط اقتصادی و اجتماعی نسبت به افغانستان، خبر مذكور نمیتوانست انگیزهای شود برای خیزش تودهای. ولی در كشور پر فاجعهی ما خبر «نیوزویك» انگیزهای (و نه علت) شد برای پیوستن بخشی از مردم به تظاهرات تا فریاد شان را در سرزمینی بلند كنند كه هنوز زیر پاشنههای فاشیستهای مذهبی و یك حكومت بیاختیار و بیاراده و بازیچه مافیای جهادی خرد میشود.
لقلق سگ دریا را مردار نمیتواند. همانگونه كه وجود ننگین و ویرانگر مشتی بنیادگرای مزدور نتوانست ماهیت عادلانهی جنگ ضد روسی را زیر سوال ببرد، وجود تعدادی بنیادگرا یا سر دادن این و آن شعار ارتجاعی نمیتواند و نباید ماهیت حقطلبانه و مترقی تظاهرات را مخدوش سازد. اعتراضهای مردم را به تروریستهای خارجی و داخلی نسبت دادن عملاً نوعی تبلیغ و كریدت بخشیدن به باندهای پلید مذكور است.
«دست»های القاعده در درون همین دولت و در بالاترین ارگانهایش فعال است. سابقه كدام یك از جنایتسالاران از سیاف گرفته تا ربانی و باند شورای نظار و حاجی دینمحمد و آصفمحسنی وغیره است كه به جیرهخواری و دلالپیشگی به عربها و مشخصاً اسامهبنلادن نرسد؟ ولی كدام مهره مثل لطفالهمشعل یا امثالش جرئت خواهند توانست نام خاینان مذكور را به زبان آرند؟
دولت كرزی مثل هر دولت ضد مردمی دیگر در دنیا هیچگاه حاضر نخواهد بود به تظاهراتی ضد دولتی اتهام آشنای «دست بیگانه» و «نفوذ آشوبطلبان» در آن و ازین قبیل را نزند ولو تظاهرات حامل شعارهای صریح ضد تروریستها و ضد مداخلات بیگانه باشد.
دولت استفاده از لتهی گلبدین، القاعده و طالبان را به منظور پاك كردن چتلیهای خودش الی آخر ادامه خواهد داد تا حركت به تحقیر گرفته شده و به خون نشستن اكسیونها توسط نیروهای سركوب دولتی توجیه شود.
البته، امكان سؤاستفاده آن دشمنان داخلی و كشورهای معین از تظاهرات همیشه موجود است ولی معمولاً محض در سطح «استفاده» محدود خواهد ماند و آن جنایتكاران هیچگاه قادر نخواهند شد تا سر نخ مظاهرهها را در دست داشته باشند. و اگر به فرض هم در آغاز چنین بوده باشد، با اوجگیری و تودهای تر شدن تظاهرات كنترول از دست آنان كه از سر تا پای خود شان خون و خیانت میچكد، خارج میشود.
اگر دست جانیان بنیادگرا از هستی مردم قطع نشود و فساد همچنان در ادارات دولتی لانه داشته باشد و به مردم دروغ تحویل داده شود، خشونت جزئی از اغلب تظاهرات در این بهشت قومندانان قاچاقبر هروئین خواهد بود.
ایراد ۴) چرا بر ریاست اطلاعات و كلتور در جلالآباد حمله كردند؟
همانطوری كه اكثر اینجوهای خارجی به درستی به صورت نماد نفوذ و مداخله بیگانگان در چشم مردم درآمده است، آن ریاست هم پاسدار اعمال سانسور مستقیم و غیر مستقیم بر مطبوعات، چاپ اخبار و گزارشهای جانبدار و غلط از اعتراضها، عدم افشای جنایتسالاران، عدم افشای ستمهای استخوانسوز روزمره بوروكراسی بر مردم و... به شمار میرود. مردم خواهند گفت: وقتی رسانهها از آنهمه بیداد و بیناموسی تفنگسالاران و فساد و بیكفایتی وزیران سخنی بر زبان نمیرانند و وزیر اطلاعات و فرهنگ آنقدر شهامت ندارد كه مقابل ملاشینواری و فتواهای مسخرهاش در مورد رادیو و تلویزیون و ظاهر شدن خوانندگان زن و... تا مرز استعفای خود بایستد، پس نبود ریاست آن به از بودش! مقصر اصلی سوختن چند اداره، جنایتكاران فاسدی اند كه فخر فروشانه به كرسیهای بالا لم داده اند و نه محصلان یا مردم به جان رسیده.
این ایرادها از سر بیغمی و شكم سیر گرفته میشوند. دولت از سوختن این و آن ارگانش واویلا راه میاندازد اما نمیداند كه سكوت خودش مقابل ستمكاریهای جنایتسالاران و پلیس و اردو و خاد و غلبه رشوه و واسطه و حقتلفیهای فاحش و بیعفتیهای روزمره مقابل زنان، چگونه مردم را دیوانه و عاصی میتواند بسازد. اگر روزگاری بیاید كه در این وطن جایی برای حكومت میهنفروشان و جانیان و جاسوسان و قاچاقبران وجود نداشته باشد، آنگاه در تظاهرات برگی از درختی هم كنده نخواهد شد.
ضمناً باید دانست كه در تظاهرات حوادث دیگری هم میتوانست رخ دهند اگر مثلاً موتر دوستم یا فهیم یا سیاف یا داكتر عبداله یا قانونی یا ربانی یا خلیلی و امثالهم با آل و عیال شان به گیر اعتراضكنندگان میافتاد، به یقین اگر پاره پاره نمیشدند دست كم خونین و مالین شده و تنبانهای شان هم بر سر شان بسته شده و تفباران و تمسخركنان توسط مردم، در شهر گشتانده میشدند تا بدانند كه صرفنظر از صدها مسئله دیگر، بلیونها دالر را زدن و لچكی رذیلانهی اسماعیل در هرات را مسكوت ماندن و «ستاره و قاید جهاد» را ادب نكردن چه عواقبی میتواند داشته باشد.
مردم به شدت خسته از جنگ و خون ما میخواهند، ما به نوبه خود میخواهیم كه واژگونی كامل بنیادگرایان و همدستان شان با دستان پر از «گلگلاب» انجام بگیرد لیكن اگر سلطه فساد و خیانت و تبهكاری به همین منوال ادامه یابد، وقوع پیشآمدهای فوق طبیعیترین نتیجه جنبشهای خودجوش تودهای خواهد بود. و ۹۹ درصد مردم رنجدیدهی این سرزمین به هیچ قدرتی اجازه نخواهند داد كه به آن گوشمالی دادنهای مستقیم به خاینان جانی نیز به لجنپاشیهایی از نوع «دست بیگانه» و «آشوبطلبی» توسل جوید.
آقای كرزی، شما یا دستیاران جنایتسالار «ائتلاف شمال»ی و طالبی و گلبدینی تان حق دارید به خاطر ترس از فرا رسیدن یكچنان روزهایی، تظاهرات در جلالآباد و دیگر نقاط را به خون كشیده و علاوتاً آن را با هر گونه اتهامات زشت بیآلایید.
ولی خواهی نخواهی مردم بیدار و بیدارتر شده میروند. دو راه بیشتر ندارید: یا حذف قاطع و بدون قید و شرط جنایتسالاران از دستگاه دولت و تثبیت استقلال افغانستان یا انتظار جنبشهای بنیان برافكن را داشتن.
اما به هر حال لرزیدن شما و یاران از خیزش مردم از دور پیداست.
قرار معلوم «مجمع دانشجویان ولسوالی رستاق» درباره قیام مردم رستاق اعلامیهای انتشار داده اند كه متاسفانه تا زمان زیر چاپ رفتن «پیام زن» برای ما نرسید تا از آن استفاده میكردیم.