نه امریکا و نه جنایتکاران طالبی و جهـادی، زنده باد پیکار نیروهای مستقل و دموکراتیک!

اعلامیه «راوا» به مناسبت هفتمین سال تهاجم امریکا به افغانستان


هفت سال قبل دولت امریکا و متحدان زیر شعارهای چون آزادی زن، دموکراسی و جنگ علیه تروریزم قادر شدند تا حمله نظامی‌ بر کشور ما را «مشروعیت» ببخشند و مردم امریکا و دنیا را بفریبند. در اوایل مردم عذابدیده و بجان رسیده از سلطه‌ی خونبار طالبی، با چشمان امیدوار به آن‌ها نگریستند اما به زودی رویای خوش استقرار امنیت، دموکراسی و آزادی شان را به نحو دردناک از هم پاشیده یافتند.

امریکا با نصب دولت پوشالی کرزی، به معامله با جنایتکاران جهادی ادامه داد و دوباره این مولوداتش را به کار گرفت. آقای کرزی نیز از همان ابتدا به خواست و اعتماد مردم داغدار لگد زده راه سازش با جانیان «ائتلاف شمال» را پیش گرفت و کثیفترین چهره‌های آنان را در کلیدی‌ترین پست‌ها جا داد. خلاف ادعاهای بیشرمانه‌ی وزیران و سایر اراکین خاین و فاسد دولت، مردم ما در هفت سال اخیر، خود را تیره‌بخت‌‌تر و بی‌آینده‌تر احساس کرده، کشور به طور کلی مافیایی شده و خودسوزی، تجاوز و اختطاف زنان و کودکان به سطحی بی‌نظیر در تاریخ افغانستان رسیده است. با وصف مظلوم نمایی‌ها و اشک‌های کاذب کرزی شاهدیم که نه تنها متجاوزان مورد پیگرد قرار نمی‌گیرند بلکه افراد متجاوز به عصمت زنان ما را مورد عفو قرار میدهد و بدین گونه دست‌های خود را هم با جنایت آغشته می‌سازد!

کرزی از یک طرف کلمات آزادی بیان و دموکراسی را ورد کلامش ساخته و از طرف دیگر جوانی آزادیخواه مثل پرویزکامبخش بدون هیچ جرمی با حکم اعدام صادره از سوی باند عطامحمد جلاد، در زندان بسر می‌برد و نصیرفیاض به خاطر افشای دولت و دفاع از حقیقت، پس از تهدیدهای پیهم جنایتکاران منجمله اسماعیل و فهیم و تحقیق و تعقیب خاد مجبور به ترک وطن می‌شود. سایر کارمندان شریف و ضد بنیادگرا نیز مواجه با آزار و اذیت‌های روزمره‌ی تروریست‌های حاکم‌ اند.

دولت کرزی در کنفرانس پاریس تقاضای ۵١ بلیون دالر را می‌کند در حالی که به دلیل فساد و بیکارگی خجالتبار حکومتیان مسخره، بلیون‌ها دالر قبلی برای بازسازی به مصرف نرسید و مردم ما از فرط بینوایی و گرسنگی ناگزیر به فروش فرزندان خود می‌شوند، واقعیت اینست که تا به حال قسمت اعظم کمک‌ها فقط جیب مافیای «ائتلاف شمال»، ان‌جی‌اوهای داخلی و خارجی و دولتمداران خاین را پر ساخته و بس. مردم دنیا باید بدانند که کمک شان به دولتی متشکل از جنایتکاران بنیادگرا و تکنوکرات‌های جاسوس پیشه و تا مغز و استخوان فاسد، هیچ سودی محسوس به حال مردم افغانستان نداشته و نخواهد داشت.

توسعه و قدرت‌گیری روزافزون طالبان ماهیت واقعی «جنگ بر ضد تروریزم» را برملا می‌نماید که به هیچوجه باعث سوزاندن ریشه‌ی تروریزم بنیادگرایی نشده بلکه بیشتر جنبه نمایشی دارد تا حضور طولانی مدت امریکا را در کشور ما و منطقه توجیه نماید. نتیجه این جنگ آن قدر ناکام بوده که حتی مدیران سیاسی و نظامی امریکا وغیره نیز بارها و به صراحت از آن یاد کرده اند.

عساکر امریکا و متحدان بجای بر کندن غده‌ی سرطانی طالبان و برادران جهادی شان از پیکره افغانستان، مردم ستم دیده و بخصوص زنان و کودکان بی‌گناه و مجالس عروسی و شادی را بمباران و گلوله‌ باران می‌کنند و هنگامی که این گونه جنایت‌های شان افشا می‌شود اول با وقاحت و نخوت آن‌ها را منکر می‌شوند و آنگاه که مسئله به اثبات می‌رسد، با یک «متاسفیم» گفتن بالا بینانه، نمکی دیگر بر زخم‌های مردم ما می‌پاشند.

چنانچه ما بارها اظهار داشته‌ایم، دل دولت تجاوزگر امریکا هیچگاه به حال آزادی و دموکراسی و تامین حقوق زن در افغانستان نسوخته و نخواهد سوخت. او حاضر است از استقرار هرگونه دولتی فاسدتر و تبهکارتر و ضد دموکراتیک‌تر از حتی دولت فعلی در کشور استقبال کند مشروط بر این که سرسپردگان‌اش را در راس ببینند. از همین جاست که امروز مجدداً بعضی از سرجنایتکاران از زندان رها می‌شوند. این به وضوح مجدداً ثابت می‌سازد که امریکا و متحدان بدون سرمویی بها دادن به شعارهای «دموکراسی» و «آزادی زن» در افغانستان، در صدد نصب دولتی ‌اند مرکب از تبهکاران طالبی، گلبدینی، «جبهه ملی» میهنفروشان خلقی و پرچمی و جهادیان مزدور رژیم خون آشام ایران و شماری از اجیران دستگاه‌های جاسوسی غرب، تا به این وسیله بدون حضور مستقیم نظامی، کشور را تحت کنترول داشته و نیز از عراق شدن و به پا خاستن مردم علیه نیروهای امریکا و ناتو، جلوگیری کرده باشند. با تهاجم به افغانستان و سرهم بندی کردن دولتی با شرکت پلیدترین دژخیمان تاریخ ما، دولت امریکا بدترین خیانت ممکن را نسبت به ملت افغانستان مرتکب شده که با هیچ حیله و ترفندی قادر نخواهد بود آن را توجیه نمایند.

یک عده روشنفکران کشور با فراموش کردن رسالت آگاهی دهنده‌ی خود، در باتلاق گرایش‌های ننگین قومی و مذهبی و لسانی ـ که امریکا هم آن را به شدت دامن میزند ـ غلتیده ‌اند. و گروهی از آنان خفت را به جایی رسانده اند که طالبان را نیروی نجات دهنده می‌دانند و گروهی جلادان «جبهه ملی» را و گروهی هم اتکا به امریکا و ناتو را راه رستگاری می‌انگارند. اگر از گروه اول و دوم بگذریم که آگاهانه و رسماً نوکر آدمکشان طالبی و جهادی اند که اگر ناموس و شرف خود و خانواده شان بار بار هم توسط اربابان طالبی یا جهادی شان برباد روند کماکان موید آنان باقی خواهند ماند؛ روشنفکرانی که برای رهایی از اسارت طالبی و جهادی یگانه راه را توکل بر امریکا تشخیص می‌دهند، نه از تاریخ امریکا بویی برده ‌اند و نه از آن مهمتر از همین سیر هفت سال گذشته افغانستان آموخته اند. آنان مطلقاً نمی‌توانند حتی یک کشور را هم مثال بیآورند که به کمک اشغال نظامی امریکا به آزادی و دموکراسی نایل شده باشد. و هم با هیچ تردستی‌ای نخواهند توانست صفحات پرخون و جنگ و تجاوز امریکا در نقاط مختلف دنیا را کتمان نمایند. به این ترتیب روشنفکران مذکور در صحنه سیاسی افغانستان عملاً به عنوان گماشتگان «سی آی ای» شناخته می‌شوند.

جمعیت انقلابی زنان افغانستان (راوا) بر این باور است که در شرایط فعلی انتخابات نتیجه‌ای بهتر از انتخابات قبلی نخواهد داشت. در حالی که تمامی ارگان‌های دولت عمدتاً تحت حاکمیت جنایتکاران هروئین سالار و زیر کنترول مستقیم امریکا قرار دارد، به احتمال قوی حتی بیش از تعداد انگشتان یک دست هم افراد شریف و استقلال طلب به شورا راه نخواهند یافت. و لذا پارلمان آینده همچون پارلمان امروز خانه‌ی جنایت پیشگان و مافیایی‌ها و اراذل وابسته به آنان خواهد بود که زندگی و موقعیت شان منوط به دالر و اسلحه و حمایت امریکاست. همچنین اگر امریکا تاریخ مصرف کرزی را منقضی بداند، سرسپرده‌ی دیگرش را روی کار خواهد آورد و اجازه نخواهد داد کاندیدی استقلال‌طلب، مردمی و ضد بنیادگرا با رای آزاد مردم به ریاست جمهوری برگزیده شود.

سوء نیت و بی‌ارزش انگاشتن آرمان‌های آزادیخواهانه مردم ما از جانب امریکا و متحدان به جایی رسیده که به طور نمونه دولت انگلستان با پررویی نفرت انگیزی اعلام میدارد که افغانستان به یک دیکتاتور نیاز دارد! با توجه به ارتباطات رسوای انگلستان با تروریست‌های طالبی طبیعتا مناسب‌ترین دیکتاتور هم از نظر آنان باید مستر ملاعمر باشد. امریکا و متحدان شاید به زور ماشین جنگی پرقدرت شان بتوانند آدمکشانی چون ملاعمر، ربانی، محقق، سیاف، داکتر عبداله یا عوامل تعلیم‌یافته‌ی ارگان‌های استخباراتی نظیر علی‌احمدجلالی‌ها، بازی کثیف پاچاوزیری خود را در وطن ما اجرا کنند اما مطمئن باشند که این تف انداختن خاینانه‌ی شان به امر دموکراسی در افغانستان و توهین به خشم و کین ملت ما نسبت به جهالت، زن ستیزی قرون وسطایی و فاشیزم طالبی و جهادی، را مردم ما به هر طریق ممکن پاسخ خواهند گفت.

به نظر می‌خورد که اشغالگران اگر تظاهر را یکسو نهاده و دیکتاتور مورد نظر شان را چه ملاعمر و چه کدام بچه سقوی نکتایی پوش را بر صحنه آورند، درآن صورت زحمت مضحکه انتخابات را هم به خود نداده و آن را منتفی اعلام داشته و یا به تعویق خواهند انداخت.

«راوا» قویاً معتقد است که نه از امریکا و نه از هیچ کشور دیگر نباید انتظار رود که برای ما دموکراسی، صلح و بهروزی به ارمغان می‌آورد. آزادی ما به دست مردم ما میسر است و بس. وظیفه تمامی روشنفکران، تمامی نیروها و افراد دموکرات، مترقی و استقلال طلب است که با اتکا به مردم دردمند خویش در نیرویی غیروابسته، علیه حضور امریکا و متحدان و حاکمیت جنایتکاران جهادی و طالبان به پا خیزند و پیکاری مستمر و قاطع را در راه استقلال و دموکراسی ادامه دهند. مبارزه علیه نیروهای نظامی بیگانه در کشور بدون مبارزه علیه دژخیمان طالبی و جهادی به معنای استقبال از نکبت فاشیزم و مافیای مذهبی است و مبارزه علیه این دژخیمان بدون مبارزه علیه حضور نظامی امریکا و متحدان و دولت دست نشانده، به معنای سقوط در حد عوامل بیگانه خواهد بود. راه مبارزان آزادیخواه کشور ما بدون تردید بی نهایت پیچیده و دشوار و خونین خواهد بود. اما اگر خواهان رستن از زنجیر غلامی بیگانگان و مزدوران طالبی و جهادی شان هستیم، باید از محکمه و مرگ نترسیم تا پیروز شویم.

نه امریکا و نه جنایتکاران طالبی و جهادی، زنده باد پیکار نیروهای مستقل و دموکراتیک!


جمعيت انقلابی زنان افغانستان (راوا)
۱۶ میزان ۱٣۸۷