
در روزهای انتخابات رياست جمهوری ايران كه رسانههای جهانی كمتر از رسانههای رژيم ايران به آن توجه ننمود، حركتی هم بر ضد جمهوری خيانت و جنايت اسلامی در جريان بود: اعتصاب غذايی داكتر ناصرزرافشان و عدهای از زندانيان ديگر در اعتراض به انتخابات كاذب، فقدان آزادیهای عقيده و بيان، نقض حقوق بشر، و شرايط دشوار و غير انسانی زندان رجايی شهر.
اما طبعاً اين حركت را از رسانههای رژيم كه بگذريم، مطبوعات و راديو و تلويزيونهای جهانی نيز آنطور كه بايد نديدند. مطبوعات وطنی ما هم اغلب بیخبرتر، خودسانسورتر، وابستهتر و ارتجاعیتر از آن اند كه خلاف به اصطلاح «جريان اصلی» و «حكومتپسند» بنويسند.
ولی اعتصاب غذايی دربندان سياسی معروف ايران و همچنين تحصن خانوادههای آنان و جمعی از وكلا برای همبستگی با عزيزان اعتصابگر شان در جلو كشتارگاه اوين، پيام بزرگی از سوی اكثريت مردم ايران به مردم جهان دارد:
در كشوری كه اين همه زندانی و شكنجههای ترسناك بینظير و تيربارانهای جمعی بدون محاكمه و تجاوز به دختران باكره قبل از اعدام وجود دارد، انتخابات مسخره و بیمعنی و عوامفريبی است.
چگونگی تعيين كانديدان و نتيجه انتخابات، با قوت بر درستی پيام مذكور صحه میگذارد. هر سه كانديد مهم، رفسنجانی، احمدی نژاد و مصطفی معين از مهرههای شناخته شدهی جنايتكار رژيم اند و همه با برنامهها و شعارهای به ظاهر متفاوت روی صحنه آورده شدند تا همه نه قاتل هزاران هزار برومندترين فرزندان و از كلانترين چپاولگران دارايی ايران، بلكه اشخاصی «ميانهرو» كه جز خير و سعادت مردم ايران و ابنای بشر آرزوی ديگری ندارند، جلوه نمايند. تمام بازیها در انتخابات فرمايشی اين بود كه هر طوری هست بايد رژيم لرزان خونچكان را از واژگون شدن به دست مردم به جان آمدهی ايران حفظ كرد. اعلام حمايت محمد خاتمی به عنوان نماينده اصلاحطلبان از رفسنجانی، مخصوصاً اين نكته را صراحت بخشيد كه بين به اصطلاح «اصلاحطلبان» و «محافظهكاران» فرقی ماهوی وجود نداشته و هدف هر دو جناح سر پا نگهداشتن رژيم است.
درس اساسی جريانهای چند سال اخير ايران را برای هزارويكمين بار اين حقيقت را ثابت مینمايد كه مبارزه به منظور اصلاح رژيمی جنايتپيشه در چهارچوب خود رژيم و قانون اساسی آن جز سرخوردگی و به هدر رفتن وقت و انرژی ارزشی ندارد.
همينطور چه در ايران و چه در افغانستان، انتخاب بين بنيادگرای بد و بدتر (انتخاب رفسنجانی «بد» بهتر از احمدی نژاد «بدتر» و كرزی «بد» بهتر از يونسقانونی «بدتر» است) بهيچوجه راهگشا نخواهد بود. آيا ميتوان بين گرگی خونخوار و سگی ديوانه فرق قايل شد؟
تنها وجود هزاران زندانی آزاديخواه در كشتارگاههای مخوف ايران و مقاومتهای حماسی بيمانند آنان و اينك اعتصاب غذايی اعتراضی ناصرزرافشان و ديگر مبارزان فداكار غير از خط بطلان سرخی كه بر مضحكه انتخابات اخير میكشند، نويد برچيده شدن نه چندان دور تبهكارترين رژيم اسلامی در جهان را هم فرياد میكنند.