
دلبر نظری
ما بارها گفتهایم که نگونبختی ملت ما تنها به اشغال امریکا و حاکمیت جاسوسان جهادی، غیرجهادی و طالبیاش در کشور خلاصه نمیگردد، حضور کنیزکّها و غلامان وجدانباخته در دم و دستگاه پوشالی جهادیـمافیایی ع و غ این سیاهروزی را تیرهتر میسازد. از خیل کنیزکّها یکی هم دلبر نظری ـگلها به رخ خوانندگان وزیر امور زنان افغانستانـ میباشد. وی که معلوم نیست بر اساس کدام روابط مافیایی بر مسند وزارت نصب شده است و در برابر آلام زنان افغان همیشه سنگ و کلوخ بوده، ضمن کنفرانس مطبوعاتی (۳۰ جوزا ۱۳۹۵) درست به مثابه یک جاسوس شرفباخته چنین گفت: «به اطلاع طالبان نیز رسانیده میشود که اگر پیروان عنعنات ناپسند نیستند و شرعیت دین مقدس اسلام را ترجیح میدهند، خشونت علیه زنان را به حیث یک عمل غیر انسانی سرکوب و مرتکبین آن را مطابق احکام شرعیت مجازات نمایند و از محاکمه و سنگسار زنان که قربانی خشونت اند به حکم رسم و رواجهای محلی دست بردارند.»! این زن بیشرم یا احمق است (در این حد احمق و کله مگسی؟) و یا از صاحبانش دستور گرفته تا با این اظهارات با عفونت حامد کرزی به روی جنایات برادران طالب خود و اعمال ضدزن، ضدانسانی و جانورمنشانهی آنان پرده اندازد.

زرمینه

تبسم

رخشانه
آیا این جاسوس زن طالبی نمیفهمد که چگونه میتوان از کسانی که مانند برادران داعشی و جهادی شان زنان را به بردگی گرفته و هلاکتبارتر از آن دختران را با تکیه بر قرآن به عقد نکاح آدمکشان خود در میآورند، با تیرباران زرمینهها، بریدن گلوی نازک تبسمهای هشت ساله، سنگسار رخشانهها اللهاکبر گفته مست و بیخود از سر و کله یکدیگر بالا میروند، انتظار داشت که «خشونت علیه زنان را سرکوب» کنند؟ دلبر نظری به رسم خواهر همفکرش فتانه گیلانی ـکه در زمان خرمستی خونخوران جهادی به زنان کشور ما شاهانه مشوره فرمود تا برای ختم جنگ و خشونت بروند و چادرهای شان را پیش پای متجاوزان به عفت و عزت شان بیاندازندـ از وحوش طالبی میخواهد تا از «رسم و رواجّهای محلی» دست بردارند!
در بیسوادی و بلاهت و بیشرمی دلبر نظری و دلبر نظری ها چه در پارلمان و چه در کابینه و مقامات دیگر جای شک نیست؛ شک نیست که اگر دولتی نسبتا مستقل و متعهد به دموکراسی می بود، دلبر نظری و امثالش را مناسب پیشخدمتی در یک وزارت هم نمیدید. ولی واقعیت اینست که همه زنان سرکاری که در بدل مقام و مکنت، خود را یکدل و یک جان به «سی آی ای» عرضه کرده اند، این حرفها را نه به علت بیشعوری و جهالت بلکه به دلیل اقتضای منافع خود و دولت و امریکا بر زبان میآرند. این زنان و مردان خودفروخته به خاطر خدمت به طبقات میهنفروش و جانی حاکم حاضر به هرگونه پستی و رذالت بوده و در مقابل حفظ چوکی، هر مقدار نفرین و تف باران از سوی مردم ما را به جان خریدار اند. مردم و مخصوصا زنان ستمدیده ی افغانستان به امید فرارسیدن آن هنگام خجسته ی محاکمه و مجازات خاینان و جنایتکاران روز شماری میکنند که دلبر نظریها را با جنرال علومیها، شهنواز تنیها، سیافها، محققها، خلیلیها، گلبدینها، سران طالبی، حامد کرزی، و ع و غ و... زنجیرپیچ و روسیاه در محکمه صحرایی مورد بازخواست شایسته قرار دهند.