
زمانی كه منافع دولتها و دولت مردانِ به قول مایكلمور «عصر قلابی»مان در خطر افتد، آنی را كه میبندند و میكوبند و میكشند از یاد میبرند كه او فلسطینی است یا امریكایی، یهود یا مسلمان و یا مسیحی. طور دیگر اندیشیدن و گفتن و ایستادن در برابر سیاستها و رژیمها ـ از دیكتاتورترین تا به اصطلاح دموكراتترین ـ در دنیای امروز یعنی ارتكاب جرمی نابخشودنی و غیرقابل تحمل. آری، مرگ ریچل كوری (Rachel Corrie)، دختر جوان امریكایی، اواسط مارچ ۲۰۰۳ در منطقهای در نوارغزه توسط عساكر اسرائیلی بار دیگر اثبات نمود كه همدردی با خلق فلسطین از هر فرد و از هر سویی كه باشد غیر قابل پذیرش است. ریچل 23 ساله به نمایندگی از مردم عدالتپسند امریكا در مقابل بولدوزر ارتش مهاجم اسرائیل جانش را سپر نمود تا آنان را از انهدام خانهای باز دارد. اما بولدوزر اسرائیل او را به جرم این كه «در زمان غلط و در كشور غلط و با مردم غلط» بسر میبرد زیر چرخهایش له كرد. ریچل حتی با آن موهای خرمایی و لهجه فصیح امریكایی نتوانست توجه عساكر اسرائیلی را جلب نماید كه یك امریكایی است تا شاید از ویرانی خانه دست كشند. ریچل جرمی دیگر نداشت جز این كه علیه اعمال جنایتكارانه چهارمین زرادخانهی دنیا كه توسط دولت كشورش حمایت میگردد اعتراض مینموده همبستگی و همدردی خود و مردمش را با مردم فلسطین در عمل به نمایش میگذارد. او زندگی آسوده و پر زرق و برقش در آنسوی اقیانوس در واشنگتن را ترك گفت و با جمعی از دوستانش به فلسطین رفت تا رنجهای مردمی را كه دولت «خود»ش نیز از عوامل آنها به شمار میرود با چشمان خود بنگرد. او به رویأهایش ـ فراغت از پوهنتون و زندگی در كنار عشقاش و بچهاش و... ـ پشت پا زد تا معنی واقعی «عدالت» امریكا را در عمل بیآزماید.
اما ریچل از دید صهیونیستها و حامیان امریكایی آنان گناهكار بود. زیرا كه او از پایكوبی و فراموش كردن جهان و مافیها در دیسكوهای كشورش چشم پوشید؛ زیرا كه او با مردمی همدردی داشت كه «دولت»اش از خصومت با آنان دست بردار نیست.
ریچل عضو فعال «جنبش همبستگی جهانی» بود. اعضای جنبش وظیفهی خود میدانند تا هر آن جا كه ستم و شرارت باشد سپر انسانی ایجاد نمایند. ریچل نیز سپر شد تا به ستمكاری پایان بخشد. او را بیرحمانه كشتند و جز رهبر فلسطینیان كسی دیگری به والدینش تسلیت نگفت. هیچ واقعهای دیگری اتفاق نیفتاد. هیچ كس از پدر و مادر ریچل عذر نخواست. دولت اسرائیل نیز چیزی به زبان نیاورد. و طبعاً دولت امریكا عكسالعملی نشان نداد و رسانههای جهانگیر آن نیز خون ریچل را در حد خون یك كودك افغانستان قربانی بمبارانهای امریكا نادیده گرفتند.
اما صهیونیستها و حامیان شان فراموش میكنند كه: ریچل اولین شهید امریكایی و اولین خون امریكایی ایست كه در خاك فلسطین به زمین میریزد. حالا بیرق این چهره زیبای امریكا در اهتزاز است. ازین به بعد او در مبارزه سهیم است زیرا با عشق و اراده همدردی و همبستگی با خلق فلسطین به تاریخ پیوسته است.
امریكا دو چهره دارد: چهره ترسآور بوش و چهره زیبای ریچل. بوش یعنی تكبر، ریچل یعنی همبستگی. بوش یعنی عدم احترام به مردم مستقل و خود مختار، ریچل یعنی عشق و تكریم بشریت. ریچل از همه آن چیزهایی نمایندگی میكند كه بوش بر ضد آنهاست. ریچل چهره زیبای ماندگار انسانیت است.
ریچل در نامهای به خانوادهاش به تاریخ ۷ نوامبر ۲۰۰۳ نوشته بود كه: «من به خلق فلسطین اطمینان میدهم كه اكثریت در امریكا از دولت حمایت نمیكنند».
پدر و مادر ریچل در اعلامیهی كوتاهی به خاطر مرگ دختر شان گفتند: «ما كودكان ما را طوری بار آوردیم تا زیبایی عام جهانی و خانواده جهانی را بستایند. و از این كه ریچل موفق شد تا به تعهداتش در زندگی پابند بماند احساس افتخار میكنیم. ریچل مملو از عشق و احساس مسئولیت در برابر دیگران در هر كجایی بود.

