اعلامیه «راوا» به مناسبت سیاهروز هشت ثور
با توجه به بدذاتی های بیمانند جنایتكاران «ائتلاف شمال» از ۷۱ تا ۷۵، وقتی «راوا» شعار داد «هشت ثور سیاهتر از هفت ثور!»، تنهایی به لرزه در آمد، ابروهایی چین برداشت و بخصوص «ائتلاف شمال» توپخانهاش را علیه ما به صدا در آورد كه چرا «راوا» جرئت مینماید و این روز «شكوهمند» ورود مجاهدین خوشنما به كابل را بعد از سقوط رژیم دستنشانده روز سیاه مینامد!
اما این شعار كه از خشم و نفرت عمیق بربادرفتگان برخاسته بود، چنان در دل و ذهن اكثریت قاطع ملت حك شد كه دیگر هیچ نیرویی را توان آن نخواهد بود كه حقانیتش را جُل پاره پاره شدهی ترور و تهدید مذهبی بپوشاند.
وضع و كارنامه فعلی بنیادگرایان «ائتلاف شمال» در حكومت و «امارت»های شان در مناطق مختلف، ماهیت خاینانه و میهنفروشانه وروسپیصفت این جنایتكاران را بر سادهترین و ناآگاهترین گروهها نیز عیان نموده است. تنها و تنها مشتی روشنفكر خودفروخته میكوشند چهره تبهكاران بیناموس هشت ثوری را سفیده بزنند.
ولی زخم ستم جنایتپیشگان جهادی بر جگر مردم ما آنقدر پر درد و ناسور است كه تا تمامی سركردگان «ائتلاف شمال» و نوكران قلمی شان از اریكه قدرت به زیر كشیده نشده و به جزای اعمال شان نرسند التیام نخواهد یافت.
با در نظر داشت همین سرشت پلید بنیادگرایان است كه ما پیوسته یادآور شده ایم تا زمانی كه خرك و درك باندهای ربانی، خلیلی، دوستم، سیاف، خالص، اسماعیل، عطا وغیره از افغانستان دور انداخته نشده است صحبت از انجام انتخابات آزاد، انفاذ قانون اساسی، تشكیل اردوی ملی و پلیس در تحلیل نهایی قانونیت بخشیدن به حاكمیت جنایتكاران بنیادگرا خواهد بود و فریب دادن مردم.
آنانی كه مدعی اند همه كارها به تدریج و با سازش با سركردگان جهادی درست خواهد شد باید بدانند كه واقعیات تلخ جاری نظیر ادامه رذالتمأبی، خودكامگی و سگجنگی رهبران و قومندانان جهادی، عدم امنیت، بیداد فقر و گرسنگی و بیكاری و گرانی سرسامآور، فقدان اقتصاد، فعال مایشأ بودن جنایت سالاران «ائتلاف شمال» و بخصوص جنس پنجشیری آن در ولایات و ادارات متعدد و سایه خاد این خاینان بر سر مردم و... بسیار سرسختتر و گویاتر از هر اندرز و قسم و قرآنی، بر نسخه تخدیر كنندهی «سازش با جهادیها» چلیپا میكشند. علاوتاً موعظه گران راه معامله با جنایتكاران باید بدانند كه «ائتلاف شمال» با كمك نهانی به گلبدین و طالبان و بادار شان القاعده، میكوشند «ضرورت» و «اهمیت» باندهای مسلح خود را به رخ بكشند، صرفنظر از این كه غیر از غصب قدرت، این دو طرف را هیچ اختلاف عقیدتی جدی از هم جدا نمیسازد. بازار «مزاحمت»های برادران حزب اسلامی و طالب باید گرم نگهداشته شود تا مبادا امریكا و عواملش در افغانستان از خرید «ائتلاف شمال» رو برتابند.
تظاهرات امسال را در موقعی برگزار میكنیم كه عراق به اشغال امریكا در آمده است. اما تدارك جنگ و بالاخره اشغال عراق با فعال شدن بیسابقه جنبش ضد جنگ و محكوم ساختن دولت امریكا و رییس جمهور آن در سراسر جهان همراه بود. بعد از جنگ ویتنام، دنیا یكچنین نمایش قدرتمند ضد جنگ و ضد دولت امریكا و انگلستان را به خود ندیده بود. اگر چه این جنبش عظیم در پنج قاره و قبل از همه در خود امریكا و انگلستان نتوانست جلو جنگ را بگیرد اما به یقیین در ارتقای آگاهی و بسیج سازمانها و افراد طرفدار صلح و مخالف زورگویی و سلطهجویی و دریده شدن پرده دموكراسی كاذب ادعایی دولتهای امریكا و انگلستان نقش تاریخی بزرگی بازی كرده و سنت گرانقدری برای مبارزات آینده نیروهای ضد جنگ به جا گذارده است. بنابر قول بسیاری از مفسران سیاسی، جنبش ضد جنگ آنچنان گستردگی و شدت و پیگیری داشت كه با وصف سقوط دیكتاتوری خونبار صدامحسین و اشغال عراق، روی امریكا و انگلستان از خوردن سیلی آن سرخ است و برنده به شمار نمیروند. هر دو دولت نشان دادند كه وقتی منافع اقتصادی و سیاسی آنها مطرح باشد چگونه به افكار عامه در كشورهای خود و در سطح جهان بیاعتنا اند.
در این ارتباط تراژدی كشور ما باز هم در آن جاست كه در همبستگی با جنبش ضد جنگ از هیچ تشكلی صدایی بر نیامد جز «راوا» كه راهپیماییای را سازمان داد و به پخش اعلامیه به چند زبان پرداخت؛ هكذا نمایندگانش در امریكا و اروپا به مردم این دو قاره تفهیم كردند كه افغانستان به جنایتكاران جهادی، طالبی، القاعده یا عمال سیآیای خلاصه نمیشود و ملت ما كه ربع قرن است رنج جنگ را لمس میكنند، با تمام وجود از آن بیزار اند.
دولت افغانستان از معدود دولتهای وابسته بود كه به حمله امریكا به عراق رأی مثبت داد كه این البته تعجب نداشت و امری كاملاً طبیعی بود. ولی مسخرهگی در آنجاست كه در جریان آتشباری بر بغداد، اعلام داشت كه میخواهد از طریق جمعآوری پول از افغانها به مردم عراق كمك كند!
آقای كرزی میتواند افرادی از عراق را احمق و بیشعور بپندارد اما سخت اشتباه میكند اگر ملت عراق را بطور كلی در حدی احمق و بیشعور فرض نماید كه به او نخواهند گفت: «جناب كرزی، اولاً خانه شما آنقدر خراب است كه خوب است در مسایلی ازین قبیل اجازه حرف زدن به خود را ندهید و ثانیاً و مهمتر این كه پول كمكی به عراق را به جیب خود بگذارید. دفاع از ما فقط در مخالفت با حمله امریكا میتوانست معنا یابد.»
همانطور كه ما امریكا، پاكستان، ایران، عربستان، روسیه و... را به علت آفریدن جنایتكاران بنیادگرا و نصب آنان در افغانستان، یك عذرخواهی رسمی و صریح از ملت ما قرصدار میدانیم، امیدواریم زمانی دولتی آزاد و مبتنی بر دموكراسی در سرزمین ما برقرار شود كه از این برخورد شرمآور حاكمیت كنونی افغانستان، از مردم عراق پوزش بطلبد.
و آن روز، روز قطع دست كامل بنیادگرایان و صاحبان شان از افغانستان و ایجاد دولتی دموكراتیك در این خطه بیگمان رسیدنی است. جنب و جوشی بین سازمانهای ضد بنیادگرا در حال حاضر خبر از پاگیری هر چند ابتدایی نیرویی بنیادگرا برافگن میدهد. تجربه «راوا» خود بیانگر حقیقتی ارزشمند است: تا دیروز سازمانها و افراد جرئت محكوم ساختن خاینان بنیادگرا را از تربیون «راوا» نداشتند ولی امروز جلوه این شهامت را شاهدیم. حتی برخی از آنها شهامت بیشتری به خرج داده و «قهرمان ملی» ساختهی جلادان مسلط و گروگانان شان را در قطار برادران دژخیم فطرت او قرار میدهند. اینان در یافته اند كه استثنا نمودن احمدشاه مسعود از ربانی، سیاف، گلبدین و سایر تبهكاران هشت ثوری ادعاهای آنان مبنی بر صادق، ضد فاشیزم مذهبی، دموكرات، طرفدار تأمین حقوق زن، و وطنپرست بودن را كاملاً زیر سوال میبرد.
«جمعیت انقلابی زنان افغانستان» به تمامی تشكلها و عناصر دموكراسیخواه و ضد بنیاگرایی باز هم صلا در میدهد كه هیچ كس به داد مان نخواهد رسید و بر خود ماست تا بر خاسته و افغانستان را از كثافت بنیادگرا و لكه هشت ثور آن پاك كنیم.