آيا دروغگويی طالبان‌ را كمك‌ خواهد كرد؟

بجای سرمقاله‌ی اين‌ شماره‌ قسمت‌هايی از اعلاميه‌ «راوا» را كه‌ در ۲۹ حمل‌ ۱۳۷۸(۱۸ اپريل‌ ۱۹۹۹) در مطبوعات‌ پاكستان‌ منتشر شد، میآوريم:‌

بنابر گزارش‌ NNI در ۱۷ اپريل‌ ۱۹۹۹، طالبان‌ از زبان‌ به‌ اصطلاح‌ سفير شان‌ در اسلام‌آباد، مولوی سيدالرحمن‌حقانی در مورد برخوردهای غيرانسانی شان‌ نسبت‌ به‌ زنان‌، دروغهای مسخره‌ای به‌ زبان‌ آورده‌ كه‌ هر شخص‌ بیغرض‌ و مرض‌ و با عقل‌سليم‌ را به‌ عمق‌ بیشعوری و چشم‌پارگی بنيادگرايان‌ رهنمون‌ میسازد.

آقای سفير مدعی است‌ كه‌ «صد فيصد زنان‌ افغان‌ از سياستهای طالبان‌ خشنود اند»!! چه‌ ادعای نفرت‌انگيزی! كدام‌ فرد شرافتمند میتواند بپذيرد كه‌ زنان‌ ما در حاليكه‌ همچون‌ گوسفندان‌ در كنج‌ خانه‌ زندانی اند؛ از كسب‌ تعليم‌ و كار در بيرون‌ محروم‌ گشته‌ اند؛ از رفتن‌ نزد داكتر ممنوع‌ گردانيده‌ شده‌ اند؛ ولو هم‌ خود يا اطفال‌ شان‌ از بیدوايی و گرسنگی جان‌ دهند؛ از فرط‌ فقر و تنگدستی به‌ فروش‌ دلبندانشان‌ تن‌ میدهند؛ حق‌ ندارند از حمام‌ زنانه‌ استفاده‌ كنند؛ بخاطر نپوشيدن‌ لباس‌ مطابق‌ ذوق‌ طالبان‌ درد تحقير و توهين‌ و شلاق‌ را متحمل‌ میشوند؛ يگانه‌ سازمان‌ استوار و فداكار شان‌ «راوا» تهديد تروريستی میشود و خلاصه‌ دهها مصيبت‌ ديگر اين‌ قبيل‌ را تحت‌ سلطه‌ ددمنشان‌ طالبی تجربه‌ میكنند ولی بازهم‌ از اين‌ سياست‌ مبتنی بر دار و شلاق‌ و تحقير پشتيبانی كنند؟

نماينده‌ طالبان‌ وقيحانه‌ میگويد «ما تمامی حقوق‌ پايه‌ای را به‌ زنان‌ داده‌ايم‌.» نمیدانيم‌ طالبان‌ كه‌ غير از مضامين‌ فرتوت‌ مدرسه‌ای از هيچ‌ علم‌ امروزی از تاريخ‌، اقتصاد، كيميا، جغرافيه‌، فزيك‌ و ... كوچكترين‌ اطلاعی ندارند، از «حقوق‌ پايه‌ای» چه‌ میفهمند. به‌ راستی كه‌ آنان‌ در اينجا با دقت‌ تمام‌ بر جای پای گوبلزها گام‌ میگذارند. برخورد وحشيانه‌ آنان‌ در برابر زنان‌ چنان‌ فاجعه‌بار و باورنكردنی است‌ كه‌ توجه‌ جهانيان‌ را بخود معطوف‌ نموده‌ است‌ و صدها سازمان‌ مدافع‌ حقوق‌ بشر و حقوق‌ زنان‌ و طرفدار دموكراسی بربريزم‌ طالبان‌ و مخصوصاً نقض‌ ابتدايی ترين‌ حقوق‌ زنان‌ را محكوم‌ نموده‌ اند. آيا آنچه‌ را پيشتر برشمرديم‌ بنابر فهم‌ و درك‌ طالبان‌ عبارتست‌ از «دادن‌ حقوق‌ پايه‌ای به‌ زنان‌»؟

او میگويد: «ديگر آن‌ روزها به‌ پايان‌ رسيده‌ اند كه‌ زنان‌ افغان‌ بخاطر حفظ‌ عصمت‌ شان‌ از مليشه‌ های كمونيست‌ گلم‌ جم‌ در كابل‌ دست‌ به‌ خودكشی میزدند.... امارت‌ اسلامی افغانستان‌ مصونيت‌ زندگی و عصمت‌ زنان‌ را تضمين‌ نموده‌ است‌.»

فقط‌ پایان‌ سلطه‌ی‌ بنیادگرایی‌، پایان‌ فاجعه‌ حقوق‌ بشر در افغانستان‌ خواهد بود

متن اعلامیه "راوا" به مناسبت ۸ ثور روز ورود بنیادگرایان به افغانستان

به‌ موازات‌ نیرومند شدن‌ باندهای‌ بنیادگرا در افغانستان‌ با كمك‌های‌ بی‌دریغ‌ خارجی‌، ما پیشبینی‌ نمودیم‌ كه‌ اینان‌ به‌ مثابه‌ خنجری‌ به‌ مراتب‌ كاری‌تر و دردناكتر از وطنفروشان‌ پرچمی‌ و خلقی‌ پیكر زخمی‌ ملت‌ ما را شقه‌ شقه‌ خواهند نمود. و از سیاهروز ثور ۱۳۷۱بدینسو شاهد بودیم ‌كه ‌خاینان ‌بنیادگرا به ‌مثابه ‌نوكران ‌حلقه ‌بگوش‌ قدرت ‌های ‌بیگانه‌، مرتكب ‌چه ‌جنایاتی ‌در برابر مردم ‌ماتمدار ما كه ‌نشدند.

سلب‌ حیاتی‌ترین‌ حقوق‌ انسانی‌ از همه‌ و مخصوصاً زنان‌، بستن‌ درب‌ مكاتب‌ برای‌ زنان‌ و دروازه‌ مكتب‌ را دروازه‌ دوزخ‌ نامیدن‌، تاراج‌ و نابودی‌ تمامی‌ مظاهر فرهنگ‌ و هنر، تجاوز ددمنشانه‌ به‌ عصمت‌ مادران‌، دختران‌ و پسران‌ نو جوان‌، دامن‌ زدن‌ اختلافات‌ ملیتی‌ و قومی‌ و لسانی‌، قتل‌ و شكنجه‌ وحشیانه‌ هزاران‌ انسان‌ بیگناه‌، سوءاستفاده‌ رذیلانه‌ از مقدسات‌ مردم‌ و در یك‌ كلام‌ كشاندن‌ ملتی‌ به‌ سوی‌ بربادی‌ و ماتم‌ جانكاه‌، ارمغان‌ نحس‌ حضور بنیادگرایان‌ جهادی‌ و طالبی‌ است‌ كه‌ همچون‌ مهره‌های‌ شطرنج‌ یكی‌ پی‌ دیگری‌ بر صحنه‌ سیاسی‌ افغانستان‌ پیش‌ كشیده‌ شدند.

امریكا دندانهایش‌ را به‌ چاكرانش‌ نشان‌ می‌دهد

اعلامیه‌ «راوا» در تقبیح‌ حمله‌ امریكا بر افغانستان‌

دیشب‌ جهان‌ از خبر بمباران‌ چند منطقه‌ در افغانستان‌ و سودان‌ مبهوت‌ گردید. «راوا» به‌ نوبه‌ خود مكرراً هشدار داده‌ بود كه‌ امریكا دوست‌ مردم‌ افغانستان‌ نیست‌ زیرا قبل‌ از همه‌ طی‌ بیست‌ سال‌ اخیر ابرقدرت‌ مذكور میهنفروش‌ترین‌، جنایتكارترین‌، ضددموكراتیك‌ترین‌ و زن‌ستیزترین‌ احزاب‌ بنیادگرای‌ اسلامی‌ و نیز تعداد بیشماری‌ مزدوران‌ عربش‌ را تا توانست‌ تجهیز كرده‌ به‌ جان‌ مردم‌ ما انداخت‌. مخصوصاً پس‌ از خروج‌ تجاوزكاران‌ روسی‌ و سقوط‌ دولت‌ دست‌ نشانده‌ نجیب‌ احزاب‌ بنیادگرا لجام‌گسیخته‌تر از هر وقت‌ و بمثابه‌ سرسپردگان‌ رسمی‌ كشورهای‌ دیگر مرتكب‌ آنچنان‌ جنایتها علیه‌ مردم‌ ما شده‌ اند كه‌ در تاریخِ هیچ‌ خطه‌ای‌ نظیر ندارد.

فاجعه‌ آفرینان‌ ۷ و ۸ ثور را فقط با مبارزه‌ قاطع‌ می‌توان‌ به‌ زباله‌دان‌ سپرد

متن‌ اعلامیه‌ «راوا» كه‌ در جریان‌ تظاهرات‌ به‌ زبانهای‌ پشتو، دری‌، انگلیسی‌ و اردو وسیعاً پخش‌ شد.


امروز چهار سال‌ از جباریت‌ سیاه‌ فاشیستهای‌ مذهبی‌ می‌گذرد. در این‌ مدت‌ مردم‌ ما روزگار تلخ‌تر و سیاهتری‌ در مقایسه‌ با حاكمیت‌ ١۴ ساله‌ وطنفروشان‌ خلق‌ و پرچم‌ دیده‌ اند.

جناحهای‌ درگیر جنگ‌ چه‌ از جنس‌ اخوانی‌ و وهابی‌ و یا وحدتی‌ و طالبی‌ هر كدام‌ با امكانات‌ سرشار مالی‌ و نظامی‌ باداران‌ خارجی‌ خود توانسته‌ اند تنور جنگ‌ های‌ كثیف‌ قومی‌ و مذهبی‌ در افغانستان‌ را داغ‌ نگهدارند. اینان‌ بدون‌ دالر و سلاح‌ محكوم‌ به‌ آب‌ شدن‌ و نیستی‌ اند. بطور مثال‌ اگر امروز گلبدین‌ و دسته‌اش‌ دم‌ راست‌ می‌كند و حاشیه‌نشین‌ شده‌ نه‌ به‌ خاطر آنست‌ كه‌ وی‌ تغییر ماهیت‌ داده‌ و یا از آدمكشی‌ و شرارت‌ سیر آمده‌ و توبه‌ كرده‌، بلكه‌ عمدتاً بخاطر آنست‌ كه‌ جریان‌ تبدیل‌ شدن‌ به‌ كاغذتشناب‌ بادارانش‌ را از سر می‌گذراند.

این‌ روزها باز هم‌ شاهد عشوه‌گری‌ های‌ این‌ نیروهای‌ خاین‌ و وطنفروش‌ بخاطر «صلح‌ و وحدت‌» با یكدیگر می‌باشیم‌. گلبدین‌ و ربانی‌ این‌ دو جانی‌ مكار و رسوا می‌خواهند به‌ وصال‌ برسند؛ طالبان‌ با حزب‌ وحدت‌ خلیلی‌ در حجله‌ می‌نشیند؛ ربانی‌ به‌ طالبان‌ چشمك‌ می‌زند و دوستم‌ خود را به‌ امریكا می‌رساند تا بیشتر دل‌ بادار حریفان‌ را برباید.

ربانی‌ با حمله‌ به‌ سفارت‌، نمی‌تواند شكست‌ و سیاه‌رویی‌ خود و برادران‌ را بپوشاند

اعلامیه‌ «راوا» جهت‌ محكوم‌ نمودن‌ حمله‌ به‌ سفارت‌ پاكستان


به‌ تاریخ‌ ۶ سپتامبر سفارت‌ پاكستان‌ در كابل‌ مورد حمله‌ ناگهانی‌ یك‌ مشت‌ اوباش‌ قرار گرفت‌ تا به‌ اصطلاح‌ حكومت‌ ربانی‌ نشان‌ دهد كه‌ مخالف‌ مداخله‌ بیگانگان‌ در كشور است‌!

«راوا» ضمن‌ محكوم‌ كردن‌ این‌ تروریزم‌ دولتی‌ معتقد است‌ كه‌:

۱ـ برهان‌الدین‌ ربانی‌ و دار و دسته‌اش‌، با حمله‌ به‌ سفارت‌ پاكستان‌ و عملیاتی‌ نظیر آن‌ (كه‌ در آینده‌ هم‌ متصور است‌) می‌خواهد توجه‌ مردم‌ افغانستان‌ و بخصوص‌ اهالی‌ ماتمدار و در خون‌ تپیده‌ی‌ كابل‌ را از مصیبت‌ عظیم‌ ناشی‌ از استیلای‌ بنیادگرایان‌ در كشور، منحرف‌ سازد. این‌ شیوه‌ شیطانی‌ هر حاكمیت‌ ضد مردمی‌ و ضد دموكراتیك‌ بوده‌ است‌.

۲ـ حكومت‌ نام‌نهاد ربانی‌ با این‌ گونه‌ اقدامات‌ می‌خواهد شكست‌ های‌ اخیرش‌ را در سگ‌جنگی‌ با برادران‌ «دینی‌ و جهادی‌» طالبش‌ و ضعف‌ و از هم‌ گسیختگی‌ درونیش‌ را بپوشاند.

۳ـ حمله‌ كنندگان‌ بر سفارت‌ در كابل‌ مشتی‌ قصابان‌ حاكم‌ در كابل‌ بشمار رفته‌ و هرگز از مردم‌ ما نمایندگی‌ نمی‌كنند. اگر آنان‌ كوچكترین‌ رشته‌ای‌ با مردم‌ عذابدیده‌ی‌ ما می‌داشتند باید سمت‌ حمله‌ی‌ شان‌ قصر های‌ ربانی‌ و ایادیش‌ می‌بود. اگر آنان‌ وجدان‌ مردم‌ تباه‌ شده‌ی‌ كابل‌ را می‌داشتند باید بجای‌ هر كس‌ دیگری‌ یونس‌قانونی‌ رئیس‌ خاد ربانی‌ را تكه‌ و پاره‌ می‌كردند. هیچ‌ حركتی‌ نمی‌تواند دارای‌ مضمون‌ استقلال‌ طلبانه‌ و ضد مداخله‌ بیگانه‌ باشد مگر اینكه‌ سمت‌ عمیقاً ضد بنیادگرایی‌ و ضد میهنفروشان‌ جهادی‌ داشته‌ باشد.