حنیف اتمر از پلیدترین شکنجه گران خاد

اتمر از زمین بلند میشود و بدون آنکه کلمه‌ای به زبان آرد، با تفنگچه کمری‌اش سه مرمی بر ایمل فیر کرد



از همان اول وقتی حنیف اتمر وزیر شد، مردم میدانستند که باید سر و پایش کدام جای بند بوده باشد که از سطح یک شکنجه گر خاد ناگهان وزیر شود. و چون حکومت سازی در کشور اشغال شده به دست امریکا بود، طبیعتاً او را هم مثل امراله صالح، امین فرهنگ، کریم خرم، اسماعیل، انورالحق احدی، شهرانی، رامین وغیره به درستی از مهره های آزمایش شده "سی آی ای" میدانستند که مانند اکثر میهنفروشان پرچمی و خلقی که پس از زوال اتحاد شوروی به دامن دولت امریکا پناه جستند، همچون مور و مگس دور و پیش ملکه شان حامد کرزی حلقه زده اند که به نوبت در مقامی مقرر شوند. امروز عناصر پلیدی مثل اتمر و اعظم دادفر خیانت شانرا با اسلامی ساختن معارف افغانستان ادامه میدهند (بی بی سی، ۳ سپتامبر ۲۰۰۶).

اما حنیف اتمر میهنفروش غیر از این سیاهی ها، شاخ بدنامی و رذالت دیگری هم بر سر دارد و آن شکنجه گر بودنش در خاد است. او بخاطر خشنود ساختن اربابان پرچمی و روسی اش برای درهم شکستن روحیه اسیران به محض دیدن آنان به کثیف ترین دشنامهای خواهر و مادر متوسل می شد و بعد که اکثرا این بیشرافتی اش کارگر نمی افتاد، به شکنجه های غیر انسانی رو می آورد تا با گرفتن اعترافی، نزد اربابان روسی و پرچمی و خلقی اش "برازندگی" کسب کند.

مسئله ملی و خاینان ملی (قسمت چهارم و پایانی)

«تجزیه افغانستان» خیانتی در ذات قومپرستان پشتون و غیر پشتون

قسمت اول | قسمت دوم | قسمت سوم | متن کامل بصورت پی.دی.ایف


استقلال افغانستان و پاسداران منافع امریکا

در باره روشنفکران کلمه‌خوان امریکا و خصم استقلال افغانستان اشاره‌ای داشتیم که در چهارچوب این نوشته نمی‌شود مفصلا به آن پرداخت. در اینجا بر نظرات دو تن از نمایندگان تپیک آنان درنگی گذرا داریم زیرا طالبان و شرکا با تمسک به بیانات پنتاگون پسندانه‌ی سلطانزوی‌ها و نوشین اربابزاده‌هاست که از منجلاب «آی‌اس‌آی» و «واواک» علیه روشنفکران وطندوست و آزادیخواه، نجاست پراکنی می کنند.

داوود سلطانزوی:

او که با کاندیدان معترض پیش سفارت امریکا استغاثه می‌کرد، در بلندگوی امریکا «رادیو آزادی» (در امواج آزادی، ٩ سرطان ١٣٩٠)، شرمک را یکسو نهاده و با تکرار تز‌های «سی‌آی‌ای»، مفهوم اشغال را در قرن ٢١ واهی می‌خواند:

مسئله ملی و خاینان ملی (قسمت سوم)

«تجزیه افغانستان» خیانتی در ذات قومپرستان پشتون و غیر پشتون

قسمت اول | قسمت دوم | قسمت چهارم و پایانی | متن کامل بصورت پی.دی.ایف


عوض نبی زاده از خادی‌گری تا بنیادگرایی

هرچند لطیف پدرام آئینه قدنمای کلیه میهنفروشان پرچمی و جهادیست اما با مرور گذرای نظرات عوض نبی‌زاده در می‌یابیم که یک میهنفروش با زوال تکیه‌گاهش اتحاد شوروی، وقتی به سرشکستگی پیوستن به حزب وحدت تن می‌دهد، دهانش را برای همان چیزهایی می‌درد که آغازش به عهده شکنجه‌گر لطیف خان گذاشته شده بود. او، سلطانعلی کشتمند، داکتر عسکر موسوی، کریم میثاق و... دشمنان مردم هزاره اند چرا که نه بخاطر آگاهی آنان به سمت اتحاد با کلیه اقوام علیه ستمگران واقعی‌ ــ حاکمان پشتون وغیرپشتون ــ که به دستور «واواک»، با سینه زدن زیر نام «بابه مزاری» و «استاد محقق» و... برای مشوب کردن ذهن‌ مردم هزاره نسبت به مردم پشتون زندگی می‌ کنند.

آقای نبی زاده نیز بازی با پرچم «فدرالیزم» را خوش دارد. او در نوشته‌ی «نظام فدرالی راه حلی کنونی در افغانستان» امریکا را مایه حیات دانسته(٢١) و می‌خواهد با «نظام فدرالی» زیر چتر اشغال و دولت مافیایی، عشق کند.

مسئله ملی و خاینان ملی (قسمت دوم)

«تجزیه افغانستان» خیانتی در ذات قومپرستان پشتون و غیر پشتون

قسمت اول | قسمت سوم | قسمت چهارم و پایانی | متن کامل بصورت پی.دی.ایف


وحدت ملی

هر کسی که دلش به خاطر تحکیم ملت شدن اقوام افغانستان و «وحدت ملی» می‌تپد، اگر سوءنیتی در کار نباشد باید به علت اصلی متزلزل شدن وحدت ملی ــ جنایات سالاران و شرکاــ اندیشیده و همه‌ی آنان را به عنوان خاینان ملی و تفرقه جو و سد وحدت ملی افشا سازد. وحدت ملی که بیش از هر مفهومی لجن‌آلود شده واز نادرشاه تا پوشالیان و جنایت سالاران و کرزی آن را همچون پوشش مقاصد خاینانه و عوامفریبانه‌ی شان هر گاه و بیگاه با آب و تاب قلقله کرده و می‌کنند، زمانی مطرح بوده می‌تواند که ملت، دولتی مستقل و آزادیخواه داشته و در صف شان سرخاینان و سرجنایت سالاران را نبینند. هدف وحدت ملی غیر از استقلال، دموکراسی و عدالت اجتماعی چیز دیگری نمی‌تواند باشد. جنایت سالاران ثابت نموده اند که دشمن هرسه شعار اند. در نتیجه کسانی که موید یکی از این خاینان باشند، حق ندارند درباره «وحدت ملی» نظر دهند چرا که فهمیده و نافهمیده گوش به فرمان «سی آی ای»، «واواک» و یا «آی اس آی» خواهند بود. آنان خواهان وحدت ملت نه بلکه خواهان وحدت خاینان می باشند و به نام «وحدت ملی» می‌خواهند ملت ما را تحت رهبری و دستور آن جانیان فرا بخوانند.

مسئله ملی و خاینان ملی (قسمت اول)

«تجزیه افغانستان» خیانتی در ذات قومپرستان پشتون و غیر پشتون

قسمت دوم | قسمت سوم | قسمت چهارم و پایانی | متن کامل بصورت پی.دی.ایف


وقتی در کشوری گروه‌‌های ضد دموکراسی و مستبد و جیره‌خور قدرت‌‌های خارجی مسلط باشند، آن کشور به زن ستمزده‌ی بی پناهی می‌ماند در محاصره‌ی اوباشان که بر او می‌خندند، سنگ می‌زنند، دشنام می‌‌دهند و به دریدن عصمتش تهدید می‌‌کنند.

افغانستان پس از لشکرکشی شوروی و دولت‌های دست نشانده‌اش و مخصوصاً از دوران خون و خیانت جهادی و طالبان تا امروز، به صورت یکچنان مادری تنها و بی‌کس درآمده که از هر طرف مورد تهمت و تحقیر و تهدید قرار دارد. او مادری است که فرزندان پاک و پاسدارش زخمی‌ و پراکنده ‌اند ولی فرزندان خاینش به جمع آن اوباش متجاوز به خواهر و مادر پیوسته و برای رضای صاحبان خارجی‌ شان و رسیدن به مکنت و مقام و نام، حاضر اند مادر را بفروشند.