تازه‌ترین‌ تصویر از رژیم‌ پوشالی‌ كابل‌

Najib

یكی‌ از همكاران‌ ما از كابل‌ گزارشی‌ مفصلی‌ را جهت‌ نشر به‌ «پیام‌ زن‌» فرستاده‌اند. ما با تشكر ازین‌ دوست‌ خود قسمت هایی‌ از آن‌ را درین‌ شماره‌ و شماره‌های‌ بعدی‌ به‌ نشر میرسانیم‌.

دولت‌ نجیب‌ فعلاً به‌ نیروهای‌ اساسی‌ ذیل‌ تكیه‌ دارد:

۱) حزب‌ وطن‌
۲) قوای‌ مسلح‌
۳) احزاب‌ سیاسی‌ وابسته‌ به‌ آنان‌
۴) سازمان‌های‌ اجتماعی‌
۵) مشران‌ اقوام‌ و قبایل‌

۱) حزب‌ وطن‌:

این‌ حزب‌ نیروی‌ عمده‌ و فعال‌ دولت‌ نجیب‌ است‌ كه‌ در تشكیلات‌ خود كندك‌های‌ مستقل‌ سپاهیان‌ انقلاب‌ را دارد. اعضای‌ سپاهیان‌ انقلاب‌ برعلاوه‌ داشتن‌ كوپون‌، معاش‌، ماكولات‌ و سایر امتیازات‌ ماهانه‌ ۱۲۰۰۰ افغانی‌ نیز بدست‌ میاورند. كندك‌های‌ مذكور مجهز به‌ سلاح‌ پیشرفته‌ بوده‌ و در كمربندهای‌ امنیتی‌ وظیفه‌ دفاع‌ از شهر و سایر نقاط‌ حساس‌ دولتی‌ را بدوش‌ دارند. همچنان‌ آنان‌ عساكر تازه‌ وارد را كه‌ جبراً جلب‌ و احضار شده‌اند تحت‌ كنترول‌ و نظارت‌ خود میگیرند تا از كمربندهای‌ امنیتی‌ شهر فرار نكنند. در صورتی‌ كه‌ سربازی‌ فرار كند و یا قصد تسلیم‌ شدن‌ به‌ مجاهدین‌ را داشته‌ باشد از طرف‌ آنان‌ تیرباران‌ میگردد.

مرگ‌ بر نجیب‌، مرگ‌ بر گلبدین‌

حاجی ‌فرید نام‌ منشی‌ حزب‌ گلبدین‌ گفت‌:

«او (مجددی‌) از آینده‌ ناامید شده‌ و فكر میكند كه‌ دیگر هیچ‌ راهی‌ در رسیدن‌ به‌ كابل‌ برایش‌ وجود ندارد جز همدست‌ شدن‌ با نجیب‌ یا ظاهرشاه‌. در حالیكه‌ تمام‌ مجاهدین‌ مخالفت‌ خویش‌ را با پلان‌ نماینده‌ سرمنشی‌ ملل‌ متحد ابراز میدارند، تنها مجددی‌ و پیر سید احمد گیلانی‌ از آن‌ دفاع‌ میكنند چرا كه‌ هر دوی‌ اینان‌ افغانستانی‌ نیستند. مجددی‌ و گیلانی‌ در زمان‌ امپراتوری‌ بریتانیا از عراق‌ و هندوستان‌ به‌ افغانستان‌ آورده‌ شدند و هیچكدام‌ هرگز مجاهد نبوده‌اند. پس‌ آندو چگونه‌ انتظار میتوانند داشته‌ باشند كه‌ از طریق‌ جهاد به‌ كابل‌ برسند؟»

(فرنتیرپست،‌ ۹ مارچ‌ ۱۹۹۲)

اینكه‌ آقایان‌ مجددی‌ و گیلانی‌ مجاهد بوده‌ یا نبوده‌ و از آن‌ مهمتر اهل‌ افغانستان‌ اند یا عراق‌ و هندوستان‌، مسئله‌ای‌است‌ كه‌ باید خود جواب‌ دهند. اما فریدخان‌ باید بداند كه‌ از اكثر مردم‌ افغانستان،‌ از اكثر مهاجرین‌ و مجاهدین‌ به‌ كرات‌ شنیده‌ شده‌ و میشود كه‌ در افغانستان‌ حكومت‌ شمر و گبر و نصارا را قبول‌ داریم‌ ولی‌ حكومت‌ گلبدین‌ و دار و دسته‌ی‌ قرون‌ وسطایی‌ و تروریستش‌ را نی‌ ولو از هفتصد پشت‌ هم‌ افغان‌ باشند.

تازه‌ترین‌ دروغ‌ گلبدین‌: چهارمیلیون‌ خاین‌ و تروریست‌ در افغانستان‌!؟

«امیرالامیران‌» تروریست‌ چندی‌ پیش‌ ضمن‌ چنگ‌ و دندان‌ نشان‌ دادن‌های‌ معمول‌ علیه‌ كابوس‌ آمدن‌ ظاهرشاه‌ گفت‌:

«حزب‌ دارای‌ دوصدوسی‌هزار (خنده‌ موقوف‌ خواننده‌ عزیز) مجاهد و لشكری‌ از قومندانهای‌ ملیتهای‌ مختلف‌ بشمول‌ تاجیك‌، ازبك‌، تركمن‌ و هزاره‌ است‌ در حالیكه‌ تعداد اعضای‌ حزب‌ (باز هم‌ جلو خنده‌ تانرا بگیرید) به‌ بیش‌ از یك‌ ملیون‌ میرسد»!

«در انتخابات‌ اخیر شورای‌ حزب‌ حدود یك‌ ملیون‌ اراكین‌ و اعضا رای‌ دادند. اراكین‌ آن‌ اعضای‌ حزب‌ اند كه‌ از ده‌ سال‌ به‌ اینسو عضو حزب‌ باقیمانده‌اند و آنانیكه‌ از لااقل‌ شش‌ سال‌ گذشته‌ به‌ این‌ طرف‌ عضو بوده‌اند اعضا نامیده‌ میشوند. سایر اعضا كه‌ كمتر از شش‌ سال‌ به‌ اینسو با حزب‌ در پیوند بوده‌اند بیشمار است‌» (میدانیم‌ خواننده‌ عزیز كه‌ حالا هیچكس‌ نمیتواند جلو خنده‌ و نفرینش‌ را بر امیر دروغگو بگیرد).

حتی‌ احزاب‌ پرچم‌ و خلق‌ نیز در دادن‌ آمار و ارقام‌ مربوط‌ اعضا خود به‌ اندازه‌ این‌ «غازی‌ امیر» وقاحت‌ و دروغ‌ به‌ خرج‌ نداده‌ بودند.

با یك‌ محاسبه‌ ساده‌ میتوان‌ دریافت‌ كه‌ گلبدین‌ بخاطر ترساندن‌ ملت‌ ما چقدر خام‌ و بچگانه‌ انداخته‌ است‌.

نفوس‌ كشور ما طبق‌ تخمین‌ سالنامه‌ بین‌المللی‌ ۱۹۹۲ چاپ‌ نیویارك‌ به‌ ۱۵۵۹۲۰۰۰ نفر میرسد.

سازمانهای‌ سیاسی‌ كشمیر

ارسالی‌ خواهر ما نادیه‌ از پشاور


پس‌ از ایجاد «كنفرانس‌ سیاسی‌» و «جبهه‌ آرای‌ عمومی‌» در ۱۹۵۲ (این‌ جبهه‌ در ۱۹۷۵ با سازش‌ دولت‌ اندراگاندی‌ با شیخ‌عبداله‌، منحل‌ شد) جبهه‌ آزادیبخش‌ جمو و كشمیر ( JKLF ) در ۱۹۴۶ توسط‌ شهید مقبول‌بت‌ و امان‌اله ‌خان‌ ایجاد گردید كه‌ نیروی‌ اصلی‌ قیام‌ فعلی‌ در كشمیر محسوب‌ میشود. مقبول‌بت‌ در فبروری‌ ۱۹۸۴ به‌ اتهام‌ قتل‌ یك‌ دپلمات‌ هندی‌ در انگلستان‌، اعدام‌ شد.

از بخصوص‌ سال‌ ۱۹۸۷ به‌ بعد، كشمیر شاهد بوجود آمدن‌ یا رزمنده‌تر شدن‌ سازمانها بود. «لیگ‌ خلق‌» و «ج‌.آ.ج‌.ك‌» علی‌الرغم‌ اختلافات‌ ایدئولوژیك‌ اولین‌ بمب‌ها را بر ضد اشغالگران‌ هندی‌ در ۱۹۸۸ منفجر ساختند.

از چند و چون‌ اكثر سازمانهای‌ كشمیر بعلت‌ مخفی‌ بودن‌ شان‌ اطلاعات‌ زیادی‌ در دست‌ نیست‌. به‌ گفته‌ روزنامه‌ «هندو» چاپ‌ مدراس‌ مورخ‌ (۳ دسمبر ۱۹۹۰) تعداد این‌ سازمانها به‌ ۱۵۸ میرسد.

بین‌ تمام‌ سازمانهای‌ كشمیری‌ دو گرایش‌ عمده‌ وجود دارد. یكی‌ تحت‌ رهبری‌ جماعت‌ اسلامی‌ كه‌ خواهان‌ پیوستن‌ كشمیر به‌ پاكستان‌ میباشد و دیگری‌ ناسیونالیستی‌ كه‌ خواستار استقلال‌ كشمیر از چنگ‌ هند و پاكستان‌ هر دوست‌.

گروههایی‌ مثل‌ جماعت‌ اسلامی‌، حزب‌ اسلامی‌، حزب‌ المجاهدین‌، فدراسیون‌ محصلان‌ مسلمان‌، ببرهای‌ خدا، جمعیت‌ طلبه‌ اسلامی‌، نیروی‌ ببرضیا، لیگ‌ محصلی‌ اسلامی‌، الجهاد، تحریك‌ عمل‌ و لیگ‌ خلق‌ طرفدار پاكستان‌ بوده‌ و میخواهند كشمیر با پاكستان‌ یكی‌ شود.

بنیادگرا و بنیادگرایی‌ چیست‌؟

مطلبی‌ كه‌ در سالروز شهادت‌ خواهر مینا توسط‌ یكی‌ از اعضای‌ «راوا» بزبان‌ اردو خوانده‌ شد


خواهر شهید مینا، ضمن‌ آموزش‌ سیاسی‌ به‌ ما میگفت‌ كه‌ در حال‌ حاضر چه‌ در افغانستان‌ و چه‌ در پاكستان‌ افراد و نیروهایی‌ هستند كه‌ از بكاربرد اصطلاح‌ بنیادگرا و بنیادگرایی‌ خوششان‌ نمیاید. اما این‌ مهم‌ نیست‌. مهم‌ اینست‌ كه‌ دیر یا زود این‌ اصطلاح‌ خارج‌ از خواست‌ و رضاییت‌ یا عدم‌ رضاییت‌ برخی‌ها، در قاموس‌ سیاسی‌ جایش‌ را باز كرده‌ و رساننده‌ معنای‌ عمیق‌ و وسیع‌ در رابطه‌ با نوعی‌ اسلام‌ و سایر ادیان‌ خواهد بود.

از زمان‌ شهادت‌ مینای‌ ما تا امروز صحت‌ این‌ حرف‌ وی‌ با گذشت‌ هر روز عیانتر میگردد. اكنون‌ دیگر صدای‌ كسانیكه‌ با استعمال‌ اصطلاح‌ بنیادگرایی‌ موافق‌ نیستند در لابلای‌ غریو «مرگ‌ بر بنیادگرایی‌» یا در مقالات‌ و گزارش‌های‌ رسانه‌های‌ جمعی‌ دنیا كه‌ این‌ واژه‌ را همچون‌ صدها واژه‌ سیاسی‌ دیگر مروج‌ ساخته‌اند، محو میگردد.

بنیادگرایی‌ چیست‌؟

در بسیاری‌ فرهنگ‌نامه‌ها، مثلاً Webster's New World Dictionary بنیادگرایی‌ چنین‌ تعریف‌ شده‌: «اعتقادات‌ جزمی‌ (Orthodox) دینی‌ مبتنی‌ بر تفسیر كلمه‌ به‌ كلمه‌ انجیل‌ (یعنی‌ قبول‌ كامل‌ داستان‌ خلقت‌ همانطوریكه‌ در كتاب‌ پیدایش‌ آمده‌ و رد نظریه‌ تكامل‌) و ریشه‌ ایمان‌ مسیحی‌.»

عده‌ای‌ بنیادگرایی‌ را اصطلاح‌ و مسئله‌ای‌ در دین‌ مسیحی‌ به‌ حساب‌ میاورند زیرا بعد از انقلاب‌ فرانسه‌ بنیادگرایی‌ عكس‌العملی‌ بود مقابل‌ گرایشهای‌ نوگرایانه‌ با هدف‌ حفظ‌ بلاتغییر احكام‌ آموزشهای‌ مسیحی‌. در امریكای‌ شمالی‌ بنیادگرایی‌ بصورت‌ تفكر مسیحی‌ محافظه‌كارانه‌ در مقابل‌ گرایشهای‌ لیبرال‌ و نوگرا بكار رفته‌. با غصب‌ قدرت‌ توسط‌ طرفداران‌ خمینی‌ در ایران‌ و سركوب‌ شدید كلیه‌ مخالفین‌، پیدایش‌ گروههای‌ تروریست‌ طرفدار رژیم‌ ایران‌ در برخی‌ از كشورهای‌ مسلمان‌ اصطلاح‌ بنیادگرایی‌ از اواخر سالهای‌ ۷۰ به‌ اینسو در مورد بعضی‌ از رژیم‌ها و احزاب‌ كشورهای‌ مسلمان‌ بكار رفت‌.